BASHIR
اعتقادی،سیاسی
 
 

 

ارادت و عشق به اهل بیت عصمت و طهارت (س) می تواند در همه احوال و مراحل زندگی دستگیر انسان بوده، بویژه سید الشهداء (ع) که به مصداق روایت« مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی كَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَكَ‏»(2) کشتی نجات بندگان است

 

هر چند اهل بیت عصمت و طهارت (س) از نور واحد هستند، اما شرایط زمانه باعث می گردید تا جنبه ای از شخصیت آنان تجلی پیدا کند و به فعلیت برسد و در نتیجه مظهر یک اسم از اسمای الهی گردند .

 

با این حال باید گفت، تنها راه نجات از گرفتاریها و پرتگاههای سقوط ، سوار شدن بر کشتی اهل بیت (ع) و تمسک به این ریسمان محکم الهی در کنار تمسک به قرآن می باشد، همان راهی که رسول خدا (ص)  برای ما ترسیم کردند و فرمودند:

 

«إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ »ْ(1)

 

ارادت و عشق به اهل بیت عصمت و طهارت (س) می تواند در همه احوال و مراحل زندگی دستگیر انسان بوده، بویژه سید الشهداء (ع) که به مصداق روایت« مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی كَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَكَ‏»(2) کشتی نجات بندگان است و به تجربه ثابت شده است که توسل به ایشان بسیار گره گشا بوده، و مشکلات بیشماری را حل می سازد.

 

 « علاّمه بزرگوار حضرت آقای شیخ حسن فرید گلپایگانی از علمای تهران نقل فرمود از استاد خود مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی (ره) كه فرمودند:

 

 اوقاتی كه در سامرّاء مشغول تحصیل علوم دینی بودم وقتی اهالی سامرّا به بیماری های وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عدّه ای می مردند روزی در منزل استادم مرحوم سید محمّد فشاركی جمعی از اهل علم بودند.

 

 ناگاه مرحوم آقای میرزا محمدتقی شیرازی كه در مقام علمی مانند مرحوم آقای فشاركی بود تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد كه همه در معرض خطر مرگ هستند. مرحوم میرزا فرمود: اگر من حكمی بكنم آیا لازم است انجام شود یا خیر؟ همه اهل مجلس تصدیق نمودند كه : بلی !

 

سپس فرمود: من حكم می كنم كه شیعیان ساكن سامرّاء تا ده روز همگی مشغول خواندن زیارت عاشوار شوند و ثواب آن را هدیه روح شریف نرجس خاتون ، والده ماجده حضرت آقا حجه ابن الحسن (روحی و ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) بنمایند تا این بلا از آنان دور شود.

 

 اهل مجلس این حكم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند. از فردا مرگ و میر شیعیان متوقّف شد و هر روز عدّه ای از غیر شیعیان می مردند به طوریكه این موضوع بر همگان آشكار گردید.

 

 برخی از غیر شیعیان از آشنایان شیعه خود می پرسیدند: علّت اینكه دیگر از شما كسی تلف نمی شود چیست ؟ پاسخ شنیدند: راز این موضوع در خواندن زیارت عاشورا توسّط ما می باشد. با این جواب آنان نیز مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند بلا از آنها نیز برطرف گردید!

 

همچنین مرحوم حاج شیخ محمّدباقر (ره) نقل نموده است كه :

 

مرحوم میرزای شیرازی در كربلا و در ایام عاشورا در خانه اش روضه خوانی بود و در روز عاشورا به اتّفاق طلاّب و علماء به حرم حضرت سیدالشّهداء (ع) و حضرت اباالفضل العبّاس (ع) می رفتند و عزاداری می نمودند.

 

عادت میرزا این بود كه هر روز در حجره خود زیارت عاشورا می خواند. سپس پائین می آمد و در مجلس عزا شركت می كرد. روزی خودم حاضر بودم كه ناگاه دیدم میرزا در زمانی زودتر از موقعی كه باید می آمدند با حالتی غیر عادّی و پریشان و نالان از پلّه های حجره به زیر آمد و داخل مجلس شد در حالی كه می فرمود: امروز باید از مصیبت عطش حضرت سیدالشهداء (ع) بگویید و عزاداری كنید.

 

 تمام اهل مجلس منقلب شدند و بعضی از خود بی خود شدند. آن گاه با همان حالت به اتّفاق میرزا به صحن شریف و حرم مقدّس امام حسین (ع) مشرّف شدیم . گویا مامور به این تذكّر شده بود.

 

 خلاصه هر كس زیارت عاشوار را یك روز یا ده روز یا چهل روز به قصد توسّل به آقا امام حسین علیه السلام (نه به قصد ورود از معصوم) بخواند حتماً صحیح و مۆثر خواهد بود و اشخاص بیشماری به این وسیله به مقاصد مهم خود رسیده اند. (3)

 

با توجه به آنچه گفته شد امام حسین (ع) که مظهر رحمت واسعه خداوند متعال هستند، از آن جهت که با ایثار جان و مال و هستی خویش توانستند صراط حق را از کجراهه های انحراف و گمراهی برای همه روشن کنند تا مردم طوفان زده را بر کشتی نورانی امامت به سوی حق سوق دهند، از طرف خداوند متعال مورد عنایاتی قرار گرفتند که به موجب آن توسل و زیارت و تربت و.... ایشان حل کننده مشکلات و گرفتاریهاست.

 

 چنانکه غیر از مقام امامت آن حجت الهى، در شیوه زندگى ،الهام بخش راه و رسم جهاد و شهادت، و راهنماى بشر و عزت‏بخش است و هر كس به ولاى او چنگ زند، از امواج بى‏دینى و ذلت نجات یافته به ساحل عزت و كرامت میرسد.

 

چراغ حسین در شب تاریك تاریخ، همواره درخشان بوده و «راه» را نشان داده است.

 


پی نوشت‏ها:

 

1.    شیخ مفید، ارشاد ، قم، نشر سرور، ج1،ص233

2.    محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار،تهران، نشر اسلامیه، ج ‏23، ص124

3.    علیرضا حاتمی ، داستانهایی از علما ، قم: موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان 1387

منابع:

قرآن کریم

ارشاد

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان

 

 

ارسال شده در تاریخ : جمعه 22 دی 1391برچسب:اهل بیت+امام حسین+امام زمان+نجات+شفاعت, :: 10:1 :: توسط : عبدالمهدی

جناب حجت الاسلام آقای قاضی زاهدی گلپایگانی می فرماید: من در تهران از جناب آقای حاج محمد علی فشندی که یکی از اخیار تهران است، شنیدم که می گفت: من از اول جوانی مقیّد بودم که تا ممکن است گناه نکنم و آن قدر به حج بروم تا به محضر مولایم حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، مشرف گردم. لذا سالها به همین آرزو به مکه معظمه مشرف می شدم.

به گزارش جهان، رجانیوز نوشت: در یکی از این سالها که عهده دار پذیرایی جمعی از حجاج هم بودم، شب هشتم ماه ذیحجه با جمیع وسائل به صحرای عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنکه حجاج به عرفات بیایند، برای زواری که با من بودند جای بهتری تهیه کنم. تقریبا عصر روز هفتم بارها را پیاده کردم و در یکی از آن چادرهایی که برای ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ضمنا متوجه شدم که غیر از من هنوز کسی به عرفات نیامده است. در آن هنگام یکی از شرطه هایی که برای محافظت چادرها در آنجا بود، نزد من آمد و گفت: تو چرا امشب این همه وسائل را به اینجا آورده ای؟ مگر نمی دانی ممکن است سارقان در این بیابان بیایند و وسائلت را ببرند؟ به هر حال حالا که آمده ای، باید تا صبح بیدار بمانی و خودت از اموالت محافظت بکنی. گفتم: مانعی ندارد، بیدار می مانم و خودم از اموالم محافظت می کنم.



آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بیدار ماندم تا آن که نیمه های شب دیدم سید بزرگواری که شال سبز به سر دارد، به در خیمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: حاج محمدعلی، سلام علیکم. من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ایشان وارد خیمه شدند و پس از چند لحظه جمعی از جوانها که تازه مو بر صورتشان روییده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسیدند. من ابتدا مقداری از آنها ترسیدم، ولی پس از چند جمله که با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جای گرفت و به آنها اعتماد کردم. جوانها بیرون خیمه ایستاده بودند ولی آن سید داخل خیمه تشریف آورده بود. ایشان به من رو کرد و فرمود: حاج محمد علی! خوشا به حالت! خوشا به حالت! گفتم: چرا؟

فرمودند: شبی در بیابان عرفات بیتوته کرده ای که جدم حضرت سیدالشهداء اباعبداللّه الحسین(علیه السلام) هم در اینجا بیتوته کرده بود. من گفتم: در این شب چه باید بکنیم؟ فرمودند: دو رکعت نماز می خوانیم، در این نماز پس از حمد، یازده مرتبه قل هو اللّه بخوان.

لذا بلند شدیم و این عمل را همراه با آن آقا انجام دادیم. پس از نماز آن آقا یک دعایی خواندند که من از نظر مضامین مانند آن دعا را نشنیده بودم. حال خوشی داشتند و اشک از دیدگانشان جاری بود. من سعی کردم که آن دعا را حفظ کنم ولی آقا فرمودند: این دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهی کرد. سپس به آن آقا گفتم: ببینید آیا توحیدم خوب است؟ فرمود: بگو. من هم به آیات آفاقیه و انفسیه بر وجود خدا استدلال کردم و گفتم: من معتقدم که با این دلایل، خدایی هست. فرمودند: برای تو همین مقدار از خداشناسی کافی است. سپس اعتقادم را به مسئله ولایت برای آن آقا عرض کردم. فرمودند: اعتقاد خوبی داری. بعد از آن سؤال کردم که: به نظر شما الآن حضرت امام زمان(عج) در کجا هستند. حضرت فرمودند: الان امام زمان در خیمه است.

سؤال کردم: روز عرفه، که می گویند حضرت ولی عصر(عج) در عرفات هستند، در کجای عرفات می باشند؟ فرمود: حدود جبل الرحمة. گفتم: اگر کسی آنجا برود آن حضرت را می بیند؟ فرمود: بله، او را می بیند ولی نمی شناسد.

گفتم: آیا فردا شب که شب عرفه است، حضرت ولی عصر(عج) به خیمه های حجاج تشریف می آورند و به آنها توجهی دارند؟ فرمود: به خیمه شما می آید؛ زیرا شما فردا شب به عمویم حضرت ابوالفضل(علیه السلام) متوسل می شوید.

در این موقع، آقا به من فرمودند: حاجّ محمدعلی، چای داری؟ ناگهان متذکر شدم که من همه چیز آورده ام ولی چای نیاورده ام. عرض کردم: آقا اتفاقا چای نیاورده ام و چقدر خوب شد که شما تذکر دادید؛ زیرا فردا می روم و برای مسافرین چای تهیه می کنم.

آقا فرمودند: حالا چای با من. از خیمه بیرون رفتند و مقداری که به صورت ظاهر چای بود، ولی وقتی دم کردیم، به قدری معطر و شیرین بود که من یقین کردم، آن چای از چای های دنیا نیست، آوردند و به من دادند. من از آن چای دم کردم و خوردم. بعد فرمودند: غذایی داری، بخوریم؟ گفتم: بلی نان و پنیر هست. فرمودند: من پنیر نمی خورم. گفتم: ماست هم هست. فرمودند: بیاور، من مقداری نان و ماست خدمتشان گذاشتم و ایشان از نان و ماست میل فرمودند.

سپس به من فرمودند: حاج محمدعلی، به تو صد ریال (سعودی) می دهم، تو برای پدر من یک عمره به جا بیاور. عرض کردم: اسم پدر شما چیست؟ فرمودند: اسم پدرم «سید حسن» است. گفتم: اسم خودتان چیست؟ فرمودند: سید مهدی. من پول را گرفتم و در این موقع، آقا از جا برخاستند که بروند. من بغل باز کردم و ایشان را به عنوان معانقه در بغل گرفتم. وقتی خواستم صورتشان را ببوسم، دیدم خال سیاه بسیار زیبایی روی گونه راستشان قرار گرفته است. لبهایم را روی آن خال گذاشتم و صورتشان را بوسیدم.

پس از چند لحظه که ایشان از من جدا شدند، من در بیابان عرفات هر چه این طرف و آن طرف را نگاه کردم کسی را ندیدم! یک مرتبه متوجه شدم که ایشان حضرت بقیة اللّه ، ارواحنافداه، بوده اند، به خصوص که اسم مرا می دانستند و فارسی حرف می زدند! نامشان مهدی(عج) بود و پسر امام حسن عسکری(علیه السلام) بودند.

نشستم و زار زار گریه کردم. شرطه ها فکر می کردند که من خوابم برده است و سارقان اثاثیه مرا برده اند، دور من جمع شدند، اما من به آنها گفتم: شب است و مشغول مناجات بودم و گریه ام شدید شد.

فردای آن روز که اهل کاروان به عرفات آمدند، من برای روحانی کاروان قضیه را نقل کردم، او هم برای اهل کاروان جریان را شرح داد و در میان آنها شوری پیدا شد.

اول غروب شب عرفه، نماز مغرب و عشا را خواندیم. بعد از نماز با آن که من به آنها نگفته بودم که آقا فرموده اند: «فردا شب من به خیمه شما می آیم؛ زیرا شما به عمویم حضرت عباس(علیه السلام) متوسل می شوید» خود به خود روحانی کاروان روضه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) را خواند و شوری برپا شد و اهل کاروان حال خوبی پیدا کرده بودند، ولی من دائما منتظر مقدم مقدس حضرت بقیة اللّه ، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء، بودم.

بالاخره نزدیک بود روضه تمام شود که کاسه صبرم لبریز شد. از میان مجلس برخاستم و از خیمه بیرون آمدم، ناگهان دیدم حضرت ولی عصر(عج) بیرون خیمه ایستاده اند و به روضه گوش می دهند و گریه می کنند، خواستم داد بزنم و به مردم اعلام کنم که آقا اینجاست، ولی ایشان با دست اشاره کردند که چیزی نگو و در زبان من تصرف فرمودند و من نتوانستم چیزی بگویم. من این طرف در خیمه ایستاده بودم و حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، آن طرف خیمه ایستاده بودند و بر مصائب حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گریه می کردیم و من قدرت نداشتم که حتی یک قدم به طرف حضرت ولی عصر(عج) حرکت کنم. بالاخره وقتی روضه تمام شد، حضرت هم تشریف بردند.
برگرفته از: آثار و برکات حضرت امام حسین(ع)، ص۲۳، قضیه ۵.


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:امام زمان+تشرف+عرفات+عرفه+حضرت عباس+روضه, :: 8:54 :: توسط : عبدالمهدی

تبیان/ محمدجواد طبسى

موعود عدالت گستر، مهدى فاطمه(ع) مانند ديگران نياز به اصحاب و يارانى پاك و مخلص دارد كه به وسيله راهنماييهاى حكيمانه آن حضرت بتوانند در پيشبرد اهداف مقدسش گامهاى بزرگى بردارند. ياران امام مهدى(ع) دو دسته‏اند:

1 - ياران مهدى در زمان غيبت. ياران مهدى در زمان غيبت آن‏قدر فراوانند كه نه ما آن‏ها را مى‏شناسيم و نه از كار و وظايفشان باخبريم; اما به هر حال اخبار و احاديث اسلامى به نام فرد و يا گروه و طبقه خاصى به عنوان ياران مهدى در عصر غيبت اشاره كرده‏اند كه به شناسايى يكى از اين چهره‏هاى مقدس مى پردازيم.

2 - ياران مهدى در زمان حضور و قيام آن حضرت.

 

 

خضر

 

بسيارى از ما نام خضر را شنيده‏ايم; چهره‏اى كه سابقه چندين هزار ساله دارد، چهره‏اى كه با پيامبر خدا يعنى حضرت موسى سفر دريايى داشت، چهره‏اى كه از بهترين ياران ذوالقرنين بوده است. خداوند به او عمر طولانى داد تا بر طولانى بودن عمر امام زمان دليل و برهانى قوى باشد. او را نگه داشت تا انيس و مونس تنهايى امام زمان ما در زمان غيبت‏باشد.

 

نام و نسب

 

همانگونه كه تاريخ‏نويسان در نام حضرت خضر اختلاف دارند، در نسب او نيز اختلاف دارند. طريحى به نقل اين اقوال پرداخته مى‏نويسد: خضر صاحب موسى بفتح خاء و بكسر آن و سكون ضاد و فتح و يا كسر آن. وى فرزند ماعيد بن‏عيص بن‏اسحاق است. و برخى گفته‏اند: نامش ايليا فرزند ملكان بن‏قالع بن‏قالع بن‏ارفخشد بن‏سام بن‏نوح مى‏باشد. و در برخى شروح آمده كه نامش الياس بن‏ملكان بن‏ارفخشد بن‏سام بن‏نوح است. و گفته شده كه نامش ايليا بن‏عاميل بن‏شمالخين بن‏اريا بن‏علقما بن‏عيص بن‏اسحاق بن‏ابراهيم است. همچنين گفته‏اند نامش ارميا بن‏حلشا، و از اسباط هارون بوده است. (1) ولى اصح آن است كه اهل سير نقل كرده و آنچه كه از پيامبر رسيده كه نامش بليا بن‏ملكان عامر بن‏ارفخشد بن‏سام بن‏نوح مى‏باشد. (2) بنابراين نام اصلى وى خضر نبوده بلكه به خاطر صفاتى كه در او بوده است‏به خضر معروف شده است.

 

آيا خضر پيامبر بوده است؟

 

در اينكه آيا حضرت خضر پيامبرى از پيامبران و يا بنده‏اى از بندگان صالح خدا بوده بحث و گفتگو است. در بعضى اخبار آمده است كه خضر و ذوالقرنين پيامبر نبوده بلكه هر دو عالم بوند. چنانچه بريد بن‏معاويه از امام باقر و صادق نقل مى‏كند كه حضرت فرمود: صاحب موسى - خضر - و ذوالقرنين پيامبر نبودند بلكه عالم بودند. (3) اما بسيارى از علما به استناد برخى آيات و روايات معتقدند كه حضرت خضر(ع) پيامبرى از پيامبران خدا بوده است.

علامه طريحى مى‏فرمايد: بسيارى از علما مى‏گويند وى پيامبر بوده و استدلال كرده‏اند به اينكه به موسى گفت: «و ما فعلت عن امرى; (4) هرگز اين كارها را از پيش خود انجام ندادم.»

علامه طباطبايى پس از آنكه مساله عالم بودن خضر را مطرح مى‏كند، بعد مى‏فرمايد: لكن آيات نازل شده در قصه خضر و موسى ظاهر در اين است كه وى پيامبر بوده است. (5)

و آنگاه اضافه مى‏كند: آنچه كه از روايات نبوى و از طريق اهل بيت وارد شده چنانكه محمد بن‏عماره از امام صادق آورده به دست مى‏آيد كه خضر پيامبرى مرسل بوده است كه خداوند وى را به سوى قومش فرستاد. او نيز مردم را دعوت به توحيد و اقرار به انبيا و رسل و كتابهاى آسمانى نمود. (6)

 

ويژگيهاى خضر(ع)

 

حضرت خضر(ع) داراى ويژگيهاى زيادى است كه به برخى از آنها به استناد روايات اشاره مى‏كنيم:

1 - وى از جمله كسانى است كه به چشمه آب حيات دست پيدا كرده و مقدارى از آن را نوشيده است. (7)

2 - خضر(ع) هم اكنون زنده است و تا نفخ صور زنده خواهد بود. امام رضا(ع) فرمود: خضر از آب حيات نوشيد پس او زنده است تا نفخ صور دميده شود. (8)

حلبى نيز در همين راستا آورده است كه: اجمع العلماء بالنقل على كون الخضر حيا باقيا الى الآن. (9)

3 - خداوند به خضر(ع) توان و قدرت نيرومندى عطا كرده، چنانكه طريحى مى‏نويسد: خداوند به خضر توان و قدرت بسيار بالايى عطا كرد. (10) و مسؤول مقدمة الجيش ذى‏القرنين بوده است. (11)

4 - از خصوصيات و ويژگيهاى خضر اين بوده كه به هر كجا مى‏نشسته آنجا سرسبز مى‏گشت. امام صادق(ع) فرمود: بر هيچ تخته خشكيده‏اى نمى‏نشست مگر آنكه سبز مى‏گشت و بر هيچ زمينى بى‏آب و علف قرار نمى‏گرفت مگر آن‏كه سرسبز مى‏گشت و به همين جهت‏خضر ناميده شد. (12) همچنين گفته شده كه هر گاه به نماز مى‏ايستاد اطرافش سرسبز مى‏گشت. (13)

5 - قرآن مجيد هر چند آشكارا نام او را نبرده است اما از او به عنوان عالم ياد كرده است و در سوره كهف در جريان ملاقات حضرت موسى با خضر چنين مى‏فرمايد: «فوجدا عبدا من عبادنا آتيناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما». (14)

6 - هر كجا نامش برده شود فورا حاضر مى‏گردد. امام رضا(ع) در باره اين ويژگى مى‏فرمايد: «و انه ليحضر حيث ما ذكر فمن ذكره منكم فليسلم عليه‏»; (15) هر كجا از او ياد شود همانجا حاضر مى‏شود، پس هر يك از شما به ياد او افتاد بر او سلام كند.

7 - حضور همه ساله در مراسم حج. همچنين امام رضا(ع) مى‏فرمايد: «و انه ليحضر الموسم كل سنة فيقضى جميع المناسك و يقف بعرفه فيؤمن على دعاء المؤمنين‏»; (16) همه ساله در مراسم حج‏حضور مى‏ياب و تمام مناسك حج را نيز انجام مى‏دهد، و در عرفات در كنار ساير حجاج خانه خدا مى‏ايستد و بر دعاى مؤمنين آمين مى‏گويد.

8 - اندرزگويى و نصيحت‏پذيرى. از ديگر ويژگيهاى حضرت خضر(ع) اين است كه هم به ديگران توصيه و اندرز مى‏داده و هم دنبال آن بوده كه از نصايح و گفته‏هاى بزرگان و صالحان كمال بهره و استفاده را ببرد. مثلا گاه مى‏بينيم كه معصومين (عليهم السلام) امثال امام صادق و امام باقر و امام زين‏العابدين وصاياى او را به موسى و اندرزهاى خضر را به ديگران براى ما نقل كرده‏اند. (17) و گاهى هم روايت كرده‏اند كه خضر به محضرشان مى‏رفته و درخواست نصيحت و توصيه مى‏نموده مثلا به اميرالمؤمنين پيشنهاد كرد كه مرا به كارى راهنمايى كن كه اگر آن را انجام دهم خداوند مرا از آتش جهنم نجات دهد. (18)

 

آيا خضر(ع) را مى‏توان ديد؟

 

در اينكه آيا مى‏شود حضورا به خدمت‏خضر رسيد يا نه باز روايات دو دسته هستند دسته اول آنهايى مى‏باشند كه امكان رؤيت را نفى كرده حتى از امامان معصوم.

مثلا از امام رضا(ع) نقل شده كه فرمود: «و انه لياتينا فيسلم فنسمع صوته و لا نرى شخصه .. (19) »; خضر نزد ما مى‏آيد و به ما سلام مى‏كند پس ما صدايش را مى‏شنويم ولى شخص او را نمى‏بينيم.

همچنين از حضرت رضا(ع) روايت‏شده كه هنگامى كه رسول خدا رحلت كرد شخصى در خانه اهل بيت آمده و به آنان تعزيت و تسليت گفت، اهل بيت صدايش را مى‏شنيدند اما شخص او را نمى‏ديدند، حضرت على(ع) فرمود اين خضر است كه آمده و مصيبت پيامبر را به شما تعزيت مى‏دهد. (20) و از امام زين‏العابدين شبيه آنچه كه گذشت نقل شده است. (21)

و دسته دوم رواياتى هستند كه از آنها چنين برمى‏آيد: علاوه بر اينكه معصومين صداى خضر را مى‏شنيدند شخص او را نيز مى‏ديدند و گاهى هم ياران امام با خضر ملاقات مى‏كردند.

و بارها ديده شده كه به حضور امامان رسيده و سؤالاتى از آنان كرده كه در برخى موارد پاسخ پرسشها را به فرزند معصومشان واگذار كرده‏اند.

همانگونه كه روايت‏شده امام باقر در حج‏بودند مردى به حضور امام رسيد و دو زانو نشست و از آن حضرت سؤالى كرد. امام باقر فرمودند از فرزندم جعفر(ع) بپرس. و در آخر خبر آمده كه امام باقر فرمود: اين خضر است. (22)

همچنين از ملاقاتهاى مكرر خضر با حضرت امير كه هم ميثم تمار (23) او را ديده و هم شرطة الخميس شخص خضر را ديده بودند و به گمان اينكه او دشمن على است و از تاريكى شب آمده است استفاده كند تا على را ترور بنمايد. (24) و همچنين از ملاقات و گفتگوى مكرر خضر با امام زين‏العابدين در مدينه (25) و در بين راه مكه و مدينه (26) و از فرستادن امام صادق(ع) چوبى از درخت طوبى را جهت رفع تشنگى داود رقى به وسيله او (27) و روايات متعدد ديگر استفاده مى‏شود. خضر(ع) با اهل بيت(ع) تماس حضورى داشته بلكه بسيارى اوقات كارهاى معصومين را نيز انجام مى‏داده است. اما نسبت‏به ساير مردم در زمان حيات معصومين گاه گاهى مورد رؤيت‏بوده است و اما در زمان غيبت، همانند خود امام زمان جز در موارد بسيار نادر، براى احدى قابل رؤيت و شناسايى نمى‏باشد.

 

رابطه خضر با اهل بيت(ع)

 

بسيارى از روايات و احاديث دلالت دارند كه حضرت خضر(ع) رابطه بسيار خوبى با اهل بيت پيامبر(ص) داشته بلكه طبق فرمايش امام رضا(ع) هر روز نزد معصومين(ع) مى‏رفته و عرض سلام مى‏كرده است. حضرت فرمود: و انه لياتينا فيسلم فنسمع صوته و لا نرى شخصه. (28) آرى همو بود كه پس از رحلت پيامبر خدا به در خانه اهل بيت آمده و به آنان تسليت مصيبت رسول خدا را گفت (29) و همو بود كه پس از شهادت مولى‏الموحدين اميرالمؤمنين با شتاب در حالى كه لااله‏الاالله مى‏گفت‏خود را به در خانه على رسانده و مى‏گفت: خداى تو را رحمت كند اى اباالحسن تو اولين فردى بودى كه به اسلام گرويدى، و از نظر ايمان خالص‏ترين آنها، و از همه يقينت‏به خدا شديدتر و بيشتر از همه از خدا ترس داشتى .. . على تو همانند كوهى بودى كه هرگز بادها و طوفانها او را از جاى تكان ندهد. ابن‏عباس گويد: همگان سكوت كردند تا سخنانش تمام شد سپس خود گريه كرد و ياران رسول خدا را به گريه انداخت. سپس به دنبالش گشتند ولى او را نيافتند. (30)

و همو بود كه پس از شهادت امام حسن(ع) در گوشه‏اى از مسجدالحرام در مصيبت آن حضرت اشعارى سوزناك مى‏خواند.

ابن‏عباس گويد: روزى كه امام حسين(ع) به شهادت رسيد صدايى از گوشه خانه به گوشمان رسيد كه مى‏گفت:

اصبروا آل الرسول قتل الفرخ النحول نزل الروح الامين ببكاء و عويل

صبر كنيد اى آل رسول الله! فرزندى كه خدا به پيامبر هديه كرد، كشته شد.

جبرئيل امين نازل شد در حالى كه گريه و زارى مى‏كرد.

 

علاقه شديد خضر به على(ع)

 

بدون شك حضرت خضر از جمله كسانى بود كه جايگاه معصومين بالاخص على(ع) را خوب درك كرده بود. بدين جهت پس از رحلت رسول الله، اين علاقه با خاندان پيامبر مستحكم‏تر شد و در تمام قضايايى كه براى على(ع) در مدينه رخ داد تا رفتن به سوى عراق و جنگ با ناكثين و قاسطين و مارقين، در كنار مولاى متقيان و مايه دل‏خوشى على(ع) و آرامش خاطر آن حضرت بود.

«اصبغ بن‏نباته‏» گويد: اميرمؤمنان در حال نماز بود كه مردى به طرف آن حضرت آمد، در حالى كه بر تن او دو برد سبز رنگ بود و دو گيسوى بافته شده مشكى و محاسن سفيد داشت.

هنگامى كه حضرت سلام داد، خود را بر روى امام انداخته و بر سر مبارك على بوسه زد. سپس دست‏حضرت را گرفته، بيرون رفتند. به سرعت دنبال آنها رفتيم، از حضرت در باره او پرسيديم، ايشان فرمود: اين برادرم خضر است ... (32)

همچنين اصبغ نقل مى‏كند: بار ديگر در حالى كه ميثم‏تمار در كنار همان ستونى كه حضرت نماز مى‏خواند، ايستاده و نماز مى‏گزارد، به مثيم گفت: اى كسى كه در كنار ستون نماز مى‏گزارى! به صاحب خانه سلام مرا برسان و به او بگو كه من از او شروع كردم، اما او را در حال استراحت ديدم. (33)

در خبر ديگرى آمده است: روزى على(ع) و خضر با هم ديدار كردند. على(ع) فرمود: جمله حكمت‏آميزى بگوى. خضر گفت: چه زيباست تواضع ثروتمندان براى فقرا، براى رضاى خدا. على(ع) فرمود:

و بهتر از آن تكبر كردن فقرا بر ثروتمندان نشانه اعتماد و توكل به خداست، خضر گفت: اين سخن را بايد با آب طلا نوشت. (34)

 

امام زين‏العابدين و حضرت خضر(ع)

 

ابراهيم بن‏ادهم و فتح موصلى گويند: همراه قافله در صحرا و بيابان بودم. پس براى قضاى حاجت از قافله فاصله گرفتم. ناگهان چشمم به كودكى افتاد كه در حال راه رفتن بود. پيش خود گفتم: سبحان الله! در صحراى بى‏آب و علف، اين كودك چه مى‏كند. نزديك شده، بر او سلام گفتم.

پاسخ مرا داد، پرسيدم: به كجا مى‏روى؟

- به سوى خانه پروردگارم.

- عزيزم، تو كودك هستى. نه حج واجبى بر تو هست و نه مستحبى.

- اى پيرمرد آيا نديدى كه چه قدر كودكانى كه از من كوچكتر بودند و از دنيا رفتد.

- توشه و مركبت كجاست؟

- توشه‏ام تقواى من و مركب من دوپايم و هدفم مولايم است.

- غذايى همراهت نمى‏بينم؟!

- اى شيخ آيا پسنديده است كه كسى تو را دعوت كند، آنگاه غذا از خانه بردارى؟!

- نه

- آن كس كه مرا به خانه‏اش دعوت كرده، او است كه سيرم كند و سيرابم گرداند.

- بيا و همراه من سوار شو تا مشاعر را درك كنى - يعنى به حج‏برسى - .

- از ما تلاش در راه رفتن و از او ما را رساندن، آيا فرمايش خدا را نشنيدى كه مى‏گويد: و كسانى كه در راه ما تلاش كردند، راه‏هايمان را به آنها نشان مى‏دهيم، و به تحقيق كه خداوند با نيكوكاران است.

گويد: گرماگرم صحبت‏بوديم كه جوانى خوش‏سيما در حالى كه پيراهن سفيدى بر تن داشت، از راه رسيد. دست‏به گردن آن پسر انداخت و به او سلام كرد. من به طرف آن جوان رفتم و عرضه داشتم: به حق آن كسى كه خلق تو را نيكو گردانيد، اين پسر كيست؟

گفت: آيا او را نمى‏شناسى؟ اين على بن‏الحسين فرزند على بن‏ابى‏طالب است.

گويد: بلافاصله آن جوان را رها كردم و به طرف آن پسر رفتم و گفتم به پدرانت تو را سوگند مى‏دهم بگوى اين جوان كيست؟

- اين برادرم خضر است و هر روز نزد ما مى‏آيد و بر ما سلام مى‏كند.

- به حق پدرانت قسمت مى‏دهم كه به من خبر دهى، چگونه بدون توشه اين دشت و بيابان را به پشت‏سر مى‏گذارى؟

- آرى با توشه اين راه را طى مى‏كنم و اما توشه راهم چهار چيز است.

- چيستند؟

- تمام دنيا در نظر و زير سلطه خدا مى‏باشد و تمامى خلق، بندگان خدا و كنيزان و خانواده او هستند و تمام رزق و روزى را به دست او مى‏بينم، همچنين فقط قضاء و مشيت الهى را در تمام زمين قابل نفوذ مى‏دانم.

گفتم! عجب توشه‏اى دارى و تو اى زين‏العابدين با اين توشه از گذرگاههاى آخرت طى مى‏كنى چه رسد به گذرگاههاى دنيا. (35)

 

نقش حضرت در زمان غيبت

 

همانگونه كه ملاحظه شد حضرت خضر(ع) در ايام حضور معصومين نقش بسيار مهمى را ايفا مى‏كرد، گرچه بيشتر كارها و برنامه‏هايش را احدى جز آنها نمى‏داند كه به برخى از آنها قبلا اشاره شد. اما در زمان غيبت‏بقية‏الله الاعظم(ع) بدون شك كارهاى زيادى را انجام مى‏دهد كه از آن بى‏اطلاع هستيم، اما كارى كه طبق فرمايش امام رضا انجام مى‏دهد آن است كه: آن سلامى كه به ساير معصومان داشته، بدون شك همان را نسبت‏به امام زمان ادامه مى‏دهد و امام رضا فرمود: «و انه لياتينا فيسلم علينا (36) »; نزد ما مى‏آيد و به ما سلام مى‏كند.

و آن كارهايى كه ساير معصومين در زمان حضور از جمله امام صادق به عهده خضر واگذار مى‏كردند، يقينا در زمان غيبت امام زمان به او واگذار خواهد شد. از قبيل، رسيدن به فرياد درماندگان در بيابانها و گم‏شدگان و غير آن.

و از همه مهمتر آن است كه خداوند به وسيله خضر، امام زمان را در ايام غيبت از تنهايى بيرون آورده، مونس آن حضرت خواهد بود. امام رضا مى‏فرمايد: «و سيونس الله به وحشة قائمنا فى غيبته و يصل به وحدته (37) »; و در آينده خداوند به وسيله او وحشت قائم ما را در ايام غيبتش به انس مبدل خواهد كرد و يار آن حضرت در تنهايى خواهد بود.

 

راز عمر خضر براى استدلال به امام زمان

 

مساله مهم ديگر اين است كه خداوند عمر طولانى به خضر عنايت فرمود تا بر طولانى بودن عمر امام زمان دليل باشد و بهانه را از دست دشمنان بگيرد.

سدير صيرفى ضمن حديث مفصلى از امام صادق(ع) در اين جهت، مى‏فرمايد: و اما عبد صالح يعنى خضر به درستى كه خداوند هرگز عمر او را طولانى ننمود تا اينكه نبوتى برايش مقدر كرده باشد و نه به جهت كتابى كه بر او نازل شود و نه به جهت‏شريعتى كه با آن، شريعت پيامبر را نسخ كرده باشد و نه براى امامتى كه بندگان را به پيروى از او ملزم كند و نه براى طاعتى كه خداوند براى او فرضى كرده باشد، بلكه چون در علم خدا گذشته بود كه تقديرى در عمر حضرت قائم در ايام غيبت‏خواهد داشت و نيز در علم او انكار اين جهت از امت گذشته بود، خواست تا عمر حضرت قائم به درازاى عمر عبد صالح يعنى خضر طولانى شود.

و اين زنده نگه داشتن و طولانى كردن عمر خضر جز براى استدلال نمودن به عمر حضرت قائم و براى ابطال حجت منكرين هيچ دليل ديگرى ندارد. (38)

 

سرانجام

 

لابد مى‏پرسيد كه سرانجام كار خضر به كجا خواهد رسيد و تا چه وقت زنده مى‏ماند و آيا مرگ براى او هست تا نيست؟

پاسخ مى‏دهيم از آنجايى كه قرآن مى‏فرمايد: «كل نفس ذائقة الموت‏» مرگ بر همه مقدر شده، بنابراين خضر هم خواهد مرد اما چه وقت، اين را بايد از روايات و اقوال مفسرين به دست آورد.

نيشابورى از ثعلبى نقل مى‏كند كه گفته مى‏شود حضرت نمى‏ميرد، مگر در آخرالزمان بعد از آنكه قرآن بالا مى‏رود. (39)

و همچنين از نيشابورى نقل گرديد كه: آخرين كسى از بنى‏آدم از دنيا مى‏رود، الياس و خضر است. (40)

و از امام رضا(ع) نقل شد كه فرمود: خضر زنده است تا نفخ صور دميده شود. (41)

اين بود خلاصه‏اى از زندگينامه يارى از ياران مخلص امام زمان(ع) در غيبت كبرى.

اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه و الذابين عنه. آمين يا رب العالمين.

 

1 - مجمع‏البحرين، ص‏246.

2- كمال‏الدين، ج 2، ص 391.

3- تفسير عياشى، ج 2، ص 340.

4- مجمع‏البحرين، ص‏246.

5- الميزان، ج‏16، ص 352.

6- همان; سفينة البحار، ج 1، ص‏329.

7- مجمع‏البحرين، ص‏246.

8- سفينة‏البحار، ج 1، ص‏389.

9- تقريب المعارف، ص‏207.

10- مجمع‏البحرين، ص‏246.

11- اثبات الوصيه، ص‏29; قصص الانبياء ابن‏كثير، ج 2، ص 140.

12- الميزان، ج‏16، ص 352; مجمع‏البحرين، ص‏246 از معانى الاخبار.

13- مجمع‏البحرين، ص‏246.

14- كهف، آيه 65.

15- كمال‏الدين، ج 2، ص 390.

16- همان، ص 391.

17- بحارالانوار، ج‏13، ص‏319، 54، 54، 301، 294; الشيعه و الرجعه، ج 1، ص 304.

18- سفينة البحار، ج 1، ص 390.

19- كمال‏الدين، ج 2، ص 390.

20- همان، ص 391.

21- همان، ص 392.

22- سفينة‏البحار، ج 1، ص 390.

23- همان.

24- همان.

25- كمال‏الدين، ج 2، ص‏386.

26- بحارالانوار، ج‏46، ص 38.

27- سفينة‏البحار، ج 1، ص 391.

28- كمال‏الدين، ج 2، ص 390; سفينة‏البحار، ج 1، ص‏389; اثبات الهداة، ج‏3، ص 480; البحار، ج 52، ص 152; مناقب آل ابى‏طالب، ج 2، ص 244.

29- همان، ص 391.

30- همان، ص 388.

31- سفينة‏البحار، ج 1، ص 390.

32- مناقب ابن‏شهرآشوب، ج 2، ص‏246.

33- همان.

34- همان، ص‏247; مجمع‏البحرين، ص‏523; سفينة‏البحار، ج 1، ص 390.

35- بحارالانوار، ج‏46، ص 38.

36- معجم الامام المهدى، ج 4، ص‏167; حلية‏الابرار، ج 2، ص‏683.

37- همان.

38- اعلام الورى، ص‏406.

39- الشيعة و الرجعه، ج 1، ص‏303.

40- همان، ص‏306.

41- سفينة‏البحار، ج 1، ص‏389.



تبیان/ بر اساس بشارات فراوانى كه در كتاب انجيل آمده است، حضرت مسيح(عليه السلام)به دنبال قيام حضرت قائم (عليه السلام)در «فلسطين» آشكار خواهد شد و به يارى آن حضرت خواهد شتافت، و پشت سر حضرتش نماز خواهد گزارد، تا يهوديان و مسيحيان و پيروان وى تكليف خويش را بدانند و به اسلام بگروند و حامى حضرت مهدى(عليه السلام)گردند. از اين رو، در آخرين روزهاى زندگى ـ و شايد در طول دوران حيات ـ به ياران و شاگردان خود توصيه ها و سفارشهاى اكيدى در باره بازگشت خود به زمين نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بيدارى و هوشيارى و آمادگى فرموده است كه ما به جهت اثبات اين مدّعا و بيدارى مسلمانان قسمتى از آنها را در اينجا مى آوريم.

اينك متن برخى از آن بشارات كه در انجيل آمده است:

 

الف) انجيل متّى

«پس عيسى از هيكل بيرون شده برفت، و شاگردانش پيش آمدند تا عمارتهاى هيكل را بدو نشان دهند. عيسى ايشان را گفت: آيا همه اين چيزها را نمى بينيد؟ هر آينه به شما مى گويم: در اينجا سنگى بر سنگى گذارده نخواهد شد كه به زير افكنده نشود. و چون به كوه زيتون نشسته بود شاگردانش در خلوت نزد وى آمده گفتند: به ما بگو كه اين اُمور كى واقع مى شود؟ و نشان آمدن تو و انقضاى عالم چيست؟

عيسى در جواب ايشان گفت: زنهار كسى شما راگمراه نكند. ز آن رو كه بسا به نام من آمده خواهند گفت كه من مسيح هستم و بسيارى را گمراه خواهند كرد. و جنگها و اخبار جنگها را خواهيد شنيد، زنهار مضطرب مشويد; زيرا كه وقوع اين همه لازم است ليكن انتها هنوز نيست، زيرا قومى با قومى و مملكتى با مملكتى مقاومت خواهند نمود و قحطى ها و وباها و زلزله ها در جايها پديد آيد . . .

آنگاه اگر كسى به شما گويد: اينك مسيح در اينجا يا در آنجا است باور مكنيد; زيرا كه مسيحان كاذب و انبياى كذبه ظاهر شده علامات و معجزات عظيمه چنان خواهند نمود كه اگر ممكن بودى برگزيدگان را نيز گمراه كردندى. اينك شما را پيش خبر دادم.

پس اگر شما را گويند: اينك در صحراست بيرون مرويد، يا آن كه در خلوت است باور مكنيد; زيرا همچنان كه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر مى شود ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد . . .

و فوراً بعد از مصيبت آن ايّام، آفتاب تاريك گردد و ماه نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ريزند، و قوّتهاى افلاك متزلزل گردد. آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پديد گردد، و در آن وقت جميع طوايف زمين سينه زنى كنند و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاى آسمان با قوّت و جلال عظيم مى آيد . . .

پس از درخت انجير مثلش را فرا گيريد كه چون شاخه اش نازك شده برگها مى آورد مى فهميد كه تابستان نزديك است. همچنين شما نيز چون اين همه را ببينيد بفهميد كه نزديك ـ بلكه بر در ـ است. هر آينه به شما مى گويم . . .

آسمان و زمين زايل خواهد شد; ليكن سخنان من هرگز زايل نخواهد شد.

امّا از آن روز و ساعت هيچ كس اطلاع ندارد حتّى ملائكه آسمان جز پدر من و بس; ليكن چنان كه ايّام نوح بود ظهور پسر انسان نيز چنان خواهد بود . . .

پس بيدار باشيد; زيرا كه نمى دانيد در كدام ساعت خداوند شما مى آيد. ليكن اين را بدانيد كه اگر صاحب خانه مى دانست در چه پاس از شب دزد مى آيد، بيدار مى ماند و نمى گذاشت كه به خانه اش نقب زند.

لهذا شما نيز حاضر باشيد، زيرا در ساعتى كه گمان نبريد پسر انسان مى آيد پس آن غلام امين و دانا كيست كه آقايش او را بر اهل خانه خود بگمارد تا ايشان را در وقت معيّن خوراك دهد. خوشا به حال آن غلامى كه چون آقايش آيد او را در چنين كار مشغول يابد».

«امّا چون پسر انسان در جلال خود با جميع ملائكه مقدّس خويش آيد آنگاه بر كرسى جلال خود خواهد نشست. و جميع امّتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همديگر جدا مى كند به قسمى كه شبان ميش ها را از بزها جدا مى كند و ميش ها را بر دست راست و بزها را بر چپ خود قرار دهد. آنگاه پادشاه به اصحاب طرف راست گويد: بياييد اى بركت يافتگان از پدر من ! و ملكوتى را كه از ابتداى عالم براى شما آماده شده است، به ميراث گيريد».

«عيسى ايشان را گفت: هر آينه به شما مى گويم: شما كه مرا متابعت نموده ايد، در معاد وقتى كه پسر انسان بر كرسى جلال خود نشيند، شما نيز به دوازده كرسى نشسته، بر دوازده سبط اسرائيل داورى خواهيد نمود. و هر كه به خاطر اسم من خانه ها يا برادران يا خواهران يا پدر يا مادر يا زن يا فرزندان يا زمينها را ترك كرد، صد چندان خواهد يافت و وارث حيات جاودانى خواهد گشت».

 

ب) انجيل مَرْقُس

«و چون او ـ عيسى ـ از هيكل بيرون مى رفت يكى از شاگردانش بدو گفت: اى استاد ! ملاحظه فرما چه نوع سنگ ها و چه عمارتها است!

عيسى در جواب وى گفت: آيا اين عمارتهاى عظيمه را مى نگرى. بدان كه سنگى بر سنگى گذارده نخواهد شد مگر آن كه به زير افكنده شود.

و چون او بر كوه زيتون مقابل هيكل نشسته بود ... از وى پرسيدند: ما را خبر ده كه اين امور كى واقع مى شود؟ و علامت نزديك شدن اين امور چيست؟

آنگاه عيسى در جواب ايشان سخن آغاز كرد كه: زنهار كسى شما را گمراه نكند. زيرا كه بسيارى به نام من آمده خواهند گفت كه: من هستم، و بسيارى را گمراه خواهند نمود. امّا چون جنگها و اخبار جنگها را بشنويد مضطرب مشويد; زيرا كه وقوع اين حوادث ضرورى است. ليكن انتها هنوز نيست. زيرا كه اُمّتى بر اُمّتى و مملكتى بر مملكتى خواهند بر خاست، و زلزله ها در جايها حادث خواهد شد و قحطى ها و اغتشاشها پديد مى آيد، و اينها ابتداى دردهاى زه مى باشد. ليكن شما از براى خود احتياط كنيد . . .

ولى از آن روز و ساعت غير از پدر هيچ كس اطلاع ندارد نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بر حذر و بيدار شده دعا كنيد، زيرا نمى دانيد كه آن وقت كى مى شود.

مثل كسى كه عازم سفر شده خانه خود را واگذارد و خادمان خود را قدرت داده هر يكى را به شغلى خاصّ مقرر نمايد و دربان را امر فرمايد كه بيدار بماند. پس بيدار باشيد ! زيرا نمى دانيد كه در چه وقت صاحب خانه مى آيد. در شام يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح. مبادا ناگهان آمده شما را خفته يابد. امّا آنچه به شما مى گويم به همه مى گويم بيدار باشيد !».

 

ج) انجيل لوقا

«كمرهاى خود را بسته، چراغهاى خود را افروخته بداريد. و شما مانند كسانى باشيد كه انتظار آقاى خود را مى كشند، كه چه وقت از عروسى مراجعت كند، تا هر وقت آيد و در را بكوبد بى درنگ براى او باز كنند. خوشا به حال آن غلامان كه آقاى ايشان چون آيد ايشان را بيدار يابد . . . پس شما نيز مستعد باشيد; زيرا در ساعتى كه گمان نمى بريد پسر انسان مى آيد».

«و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمين، تنگى و حيرت از براى اُمّتها روى خواهد نمود، به سبب شوريدن دريا و امواجش. و دلهاى مردم ضعف خواهد كرد از خوف و انتظار آن وقايعى كه بر ربع مسكون ظاهر مى شود، زيرا قوّت آسمان متزلزل خواهد شد. و آنگاه پسر انسان را خواهند ديد كه بر، ابرى سوار شده با قوّت و جلال عظيم مى آيد».

همان گونه كه قبلا توضيح داديم مقصود از «پسر انسان» حضرت مسيح(عليه السلام)نيست، زيرا مطابق نوشته مستر هاكس آمريكايى در «قاموس كتاب مقدّس» اين عبارت 80 بار در انجيل و ملحقات آن (عهد جديد) آمده است كه فقط 30 مورد آن با حضرت عيساى مسيح(عليه السلام) قابل تطبيق است». و امّا 50 مورد ديگر از نجات دهنده اى سخن مى گويد كه در آخر زمان و پايان روزگار ظهور خواهد كرد و حضرت عيسى(عليه السلام) نيز با او خواهد آمد، و او را جلال و عظمت خواهد داد، و از ساعت و روز ظهور او جز خداوند ـ تبارك و تعالى ـ كسى اطّلاع ندارد، و او كسى جز حضرت مهدى(عليه السلام) آخرين حجّت خدا نخواهد بود.

 

هـ) انجيل يُوحَنّا

«و بدو قدرت بخشيده است كه داورى هم بكند; زيرا كه پسر انسان است. و از اين تعجّب مكنيد، زيرا ساعتى مى آيد كه در آن جميع كسانى كه در قبور مى باشند آواز او را خواهند شنيد و بيرون خواهند آمد، هر كه اعمال نيكو كرد براى قيامت حيات، و هر كه اعمال بد كرد به جهت قيامت داورى».

 

مكاشفه يُوحَنّا

«و علامتى عظيم در آسمان ظاهر شد. زنى كه آفتاب را در بر دارد و ماه زير پايهايش و بر سرش تاجى از دوازده ستاره است. و آبستن بوده، از درد زه و عذاب زاييدن فرياد بر مى آورد.

و علامتى ديگر در آسمان پديد آمد كه اينك اژدهاى بزرگ آتش گون كه او را هفت سرو ده شاخ بود و بر سرهايش هفت افسر. و دمش ثلث ستارگان آسمان را كشيده آنها را بر زمين ريخت و اژدها پيش آن زن ـ كه مى زاييد ـ بايستاد تا چون بزايد فرزند او را ببلعد. پس پسر نرينه را زاييد كه همه اُمّتهاى زمين را به عصاى آهنين حكم رانى خواهد كرد، و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد . . .

و در آسمان جنگ شد. ميكائيل و فرشتگانش با اژدها جنگ كردند و اژدها و فرشتگانش جنگ كردند. ولى غلبه نيافتند، بلكه جاى ايشان ديگر در آسمان يافت نشد. و اژدهاى بزرگ انداخته شد، يعنى آن مار قديمى كه به ابليس و شيطان مُسمّى است كه تمام ربع مسكون را مى فريبد. او بر زمين انداخته شد و فرشتگانش با وى انداخته شدند».

مفسّرين انجيل در مورد آيات فوق مى گويند: شخص مورد بشارت در اين آيات تاكنون قدم به عرصه وجود ننهاده و تفسير روشن و معنى واضح آنها نيز موكول به زمان آينده و نامعيّنى است كه وى ظاهر گردد.

ولى با اندكى دقّت و تأمّل در آيات فوق اين نتيجه به دست مى آيد كه شخص مورد بشارت در مكاشفه ياد شده، بزرگترين مولود جهان انسانيّت، و شخص ممتاز و بى نظيرى است كه به منظور ايجاد حكومت حقّه الهيّه و بر افكندن بنياد اهريمنان، به ناچار مدّتى از انظار مردمان غايب خواهد گرديد، و خداوند عالم آن يگانه مظهر نور الهى و منجى انسانيّت را از ديدگان اشرار و شياطين جنّى و انسى مخفى و مستور نگه خواهد داشت تا در يك زمان نامعلومى ـ آنگاه كه خواست خداوند است ـ از پشت پرده غيبت ظاهر شده، با «عصاى آهنين» بر بشريّت حكومت كند.

در قسمت ديگرى از مكاشفه يوحنّاى لاهوتى بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام)چنين آمده است:

«و ديدم آسمان را گشوده و ناگاه اسبى سفيد كه سوارش امين و حق نام دارد و به عدل داورى و جنگ مى نمايد و چشمانش چون شعله آتش، و بر سرش افسرهاى بسيار و اسمى مرقوم دارد كه جز خودش هيچ كس آن را نمى داند و جامه خون آلود ـ سرخ ـ در بر دارد و نام او را كلمه خدا مى خوانند. ولشكرهايى كه در آسمانند بر اسبهاى سفيد، و به كتان سفيد و پاك ملبّس از عقب او مى آمدند. و از دهانش شمشيرى تيز بيرون مى آيد تا به آن اُمّتها را بزند و آنها را به عصاى آهنين حكمرانى خواهد نمود . . . و ديدم فرشته را در آفتاب ايستاده كه به آواز بلند تمامى مرغانى را كه در آسمان پرواز مى كنند ندا كرده مى گويد: بياييد و به جهت ضيافت عظيم خدا فراهم شويد تا بخوريد گوشت پادشاهان و گوشت سپه سالاران و گوشت جبّاران . . .»

با نظرى دقيق و اجمالى در تمام احاديثى كه در مورد ظهور يكتا بازمانده حجج الهى وارده شده است مى توان گفت: همه فرازهاى بالا در احاديث اسلامى آمده است.

 

و) رساله پولس به روميان

«زيرا يقين مى دانم كه دردهاى زمان حاضر نسبت به آن جلالى كه در ما ظاهر خواهد شد، هيچ است».

«. . . و آن كه براى حكمرانى اُمّتها مبعوث شود، اميد اُمّتها بر وى خواهد بود»

اين تعبير هم تعبير دقيقى است كه در احاديث اسلامى آمده است، و جالب توجّه اين كه: همان گونه كه در بشارات تورات تذكّر داديم در ترجمه عربى انجيل با تعبير «قائم» آمده است، و تعبير «حكمرانى اُمّتها» و «اميد اُمّتها» جالب توجّه است.

«زيرا اين را به شما از كلام خدا مى گوييم كه ما كه زنده و تا آمدن خداوند باقى باشيم بر خوابيدگان سبقت نخواهيم جست; زيرا خداوند با صدا و با آواز رئيس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد، و مردگان در مسيح اول خواهند بر خاست. آنگاه ما كه زنده و باقى باشيم با ايشان در ابرها ربوده خواهيم شد تا خداوند را در هوا استقبال كنيم و همچنين هميشه با خداوند خواهيم بود».

به طورى كه خوانندگان عزيز ملاحظه مى كنند اين فراز از عهد جديد با روايات اسلامى وجوه مشترك فراوانى دارد كه از آن جمله است:

1 ـ نزول حضرت عيسى(عليه السلام)

2 ـ صيحه آسمانى.

3 ـ زنده شدن گروهى از افراد صالح.

4 ـ آمدن او بر فراز ابر.

5 ـ ربوده شدن ياران حضرت ولى عصر(عليه السلام) از محرابها و رختخوابهاى خود، و انتقال يافتن آنها بر فراز ابرها، همه اين موارد در احاديث اسلامى آمده، و با اين فقرات انجيل دقيقاً منطبق است.

فراز ديگر از اناجيل را «عبدالله بن سليمان» نقل كرده است كه بسيار جالب است. او مى گويد:

من در اناجيل خواندم كه خداوند به عيسى(عليه السلام) فرمود: «من تو را به سوى خود بالا مى برم، سپس تو را در آخر زمان فرو مى فرستم تا از اُمّت اين پيامبر شگفتيها ببينى، و آنها را در كشتن دجّال يارى دهى، تو را در وقت نماز مى فرستم، تا با آنها نماز بخوانى كه آنها اُمّت مرحومه هستند».

 

منبع

وبلاگ مهدوي



هراس آمريكا از ظهور منجي شيعيان منجر به اقداماتي شده كه به طور نامحسوس نيروهاي آمريكايي را به مناطق حساس شيعيان كشانده است.

به گزارش جهان به نقل از «خبرگزاري دانشجو»؛ اهميت مسئله ظهور منجي و قيام حضرت مهدي (عج) در اقدامات صهيونيسم بين‌الملل و به خصوص دولت آمريكا امري غير قابل انكار است.

كرسي‌هاي فعال شيعه‌شناسي و اسلام‌شناسي وابسته به سازمان سيا از مدت‌ها پيش با رصد وقايع جهان و انطباق آن با علائم ظهور حضرت مهدي (عج)، نزديك بودن آن را گوشزد كرده‌اند.

هراس صهيونيسم از ظهور منجي شيعيان با نشانه‌هايي كه از جنگ و حكومت وي در احاديث شيعه آمده منجر به اقداماتي شده كه به طور نامحسوس نيروهاي آمريكايي را به مناطق حساس شيعيان كشانده است.

مطالعات تاريخي نشان مي‌دهد سابقه توجه دولت‌هاي استعماري به مسئله ظهور از گذشته به طور جدي وجود داشته است؛ به عنوان نمونه، نخستين پايگاه آمريكا در دوران رضاخان، روي تپه‌اي مشرف به منطقه طالقان بنا شد، چرا كه در برخي روايات از اين منطقه و مردمان آن در بحث علائم ظهور نام برده شده است.

اما بيشترين تمركز نيروهاي آمريكايي بر دو كشور عربستان و عراق بوده و حتي پس از حمله به عراق به بهانه آزادي مردم، توجه به مناطق مهم شيعيان از همان ابتدا شروع شده است.

اظهارات برخي از زندانيان آزاد شده از ابوغريب مبني بر بازجويي‌هايي پيرامون حضرت حجت مويد اين مطلب بود كه نيروهاي آمريكايي مصرانه به دنبال يافتن مهدي شيعيان هستند.

از سويي احداث پايگاه نظاميان آمريكا در نزديك‌ترين منطقه به مسجد سهله از ديگر اقدامات آنان است؛ به خصوص آنكه در حمله نظاميان به اين مسجد در سال ۸۳، سخنگوي نظاميان آمريكا از درگيري با نظاميان ارتش المهدي خبر داده بود؛ در حالي كه شاهدان عيني اعلام كردند كه در اين حمله وحشيانه تنها سه مرد و سه زن در مسجد حضور داشتند كه همگي به دست نيروهاي آمريكايي كشته شدند.

از ديگر اقدامات صهيونيسم آمريكا در عراق مي‌توان به حضور دائمي نظاميان آمريكا به شكل «لباس شخصي» در اطراف سرداب امام زمان در سامرا اشاره كرد.

اگر چه پس از اشغال عراق، نيروهاي آمريكايي طي دو نوبت بمب‌گذاري قصد تخريب كامل سرداب مقدس را داشتند، حفظ اين مكان توسط شيعيان، آنها را از اهداف شوم خود بازنداشت.

اطلاعات موثق نشان مي‌دهد كه حجم افراد مستقر در اطراف مسجد سهله به طور مشخص هر شب جمعه افزايش مي‌يابد.

اما در عربستان نيز فعاليت گسترده نيروهاي آمريكايي صهيونيستي با همراهي كامل حكومت آل‌سعود ادامه دارد و يكي از اقدامات جالب آنها در كنترل اوضاع مكه به عنوان اولين مكان اعلام عمومي ظهور حضرت، نصب دوربين‌هاي گسترده و نمايش ۲۴ ساعته تصاوير مكه است.

يكي از سران رژيم صهيونيستي چند سال بيش در اظهارنظري احمقانه گفته بود كه با اين اقدام مهدي شيعيان به محض ظهور در اختيار ما خواهد بود.

از سويي پايگاه آمريكا در نزديكي مكه نيز به منظور كنترل اوضاع و آمادگي براي مقابله با ظهور همواره به حالت آماده‌باش است و نيروهاي مستقر در آن از جمله نيروهاي زبده و آموزش ديده‌اند.

روش‌هاي برخورد ايدئولوژيك و اظهارات روساي رژيم صهيونيستي در جهت مقابله با ايران و مسلمانان در كنار اقدامات عملي آنها در كنترل اوضاع كشورهاي اسلامي، نشان مي‌دهد كه صهيونيسم جهاني از مسئله آخرالزمان و ظهور منجي شيعيان بشدت هراس دارد و تمام امكانات خود را براي مقابله با حضرت حجت به كار بسته و به طور قطع مي‌كوشد تا از آنچه حتمي است، فرار كنند.


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:امام مهدی+امام زمان+غیبت+ظهور+قیام+آخرالزمان+سوریه+عراق+وهابیت, :: 11:9 :: توسط : عبدالمهدی

السلام علی بقیت الله فی ارضه و حجته علی عباده

گر پادشه عشاق خواهد که شوم مستش

قطعاً به یقین این سر، خواهم به کف دستش

من عشق ازل دارم، آینده نظر دارم

امید به آن دارم، تا پاک شوم دستش

این کار نه رنجوری است، ار رسم به مهجوری است

این جور و جفا را من، خواهم ز عطابخشش

 

خوشا به حال اونهایی که آقا امشب دست نوازش به سرشون می کشه

اللهم بدم المظلوم بکربلا عجل لولیک الفرج


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:دل نوشته+امام زمان+آقا+فرج+ظهور, :: 21:4 :: توسط : عبدالمهدی

بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان، دعای فرج امام زمان(ع) است؛ البته دعایی که در همة اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند، مبصراتی (دیدنی‌هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جملة شرایط دعا است.

به گزارش جهان، دعاى تعجيل فرج دواى دردهاى ما است، در روايت است كه: در آخر الزمان همه هلاك مى شوند،« إِلاّ مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ. »(1)مگر كسانى كه براى [تعجيل] فرج دعا كنند.
ائمّه ى ما ـ عليهم السّلام ـ با اين بيان خيلى به اهل ايمان و شيعيان عنايت كرده اند تا خود را بشناسند. علامت گذارى براى آن ها است، يعنى اگر براى فرج دعا مى كنيد، علامت آن است كه هنوز ايمانتان پا برجاست. دستورهاى عجيب و غريب ديگر هم داده اند، زيرا در آخرالزمان گرفتارى اهل ايمان خيلى سخت مى شود به حدّى كه در روايت آمده است:

« بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا. »(2)بعد از آن كه زمين از جور و ستم پر مى شود.


و شايد در روايت وارد شده باشد كه:

« يُنْكِرُهُ أكْثَرُ مَنْ قالَ بإِمامَتِهِ! » « لاِءَنَّهُ يَقُوُم بَعْدَ... ارْتِدادِ أَكْثَرِ الْقائِلِينَ بِإِمامَتِهِ. »؛ (زيرا او بعد از... بازگشت بيشتر معتقدان به امامتش قيام مى كند.) (3)

بيشتر كسانى كه اعتقاد به امامت آن حضرت دارند، او را انكار مى كنند. يعنى بيشتر مردم از اعتقاد وايمان به امامت بر مى گردند. هم چنين فرموده اند كه در آخرالزمان اين دعاى فرج را كه دعاى تثبيت در دين است، بخوانيم: « يا أللّهُ،يَا رَحْمانُ، يَا رَحيمُ، يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبى عَلى دينِكَ. »(4) اى خدا، اى رحمت گستر، اى مهربان، اى زير و رو كننده ى دل ها، دل مرا بر دينت ثابت و استوار گردان. يعنى آن مرتبه اى از ايمان را كه به من منّت نهادى، حفظ كن، نه اين كه مسلمان باشد و به همان باقى باشد، چون اين معنا تثبيت در دين نيست. اين توسّلات، عزادارى ها، سوگوارى ها و زيارت قبور اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ علامت آن است كه اهل ايمان به آن ها اتّصال و الصاق دارند و هنوز از آن ها منحرف نشده اند؛ لذا كفّار و دست نشانده هاى آن ها دستور داشتند كه بين مسلمانان و قرآن ـ تا چه برسد به مساجد و تكايا و مجالس عزا و روضه خوانى ـ جدايى بيندازند، زيرا همه ى اين ها ضدّ خواسته هاى سلاطين جور بود، لذا فرمان هدم قبور يا تعطيلى مجالس روضه خوانى را دادند. روز هشتم ماه شوّال كه روز هدم قبور ائمه ى بقيع ـ عليهم السّلام ـ است قاعدتا روز تعطيلى حوزه ى علميه نجف بود، ولى ما كم كم عادت كرديم و براى ما عادى شد.!



1.عبارت حديث به اين صورت است: « إِلّا مَنْ دَعا بِدُعاءِ الْغَريقِ »؛ (مگر كسى كه دعاى غريق را بخواند.) ر.ك: بحار الانوار، ج 52، ص 133 و 148؛ ج 92، ص 326؛ اعلام الورى، ص 432؛ الصراط المستقيم، ج 2، ص 228؛ غيبة النعمانى، ص 159؛ كمال الدين، ج 2، ص 348 و 351؛ منتخب الانوار، ص 80، مهجّ الدّعوات، ص 332، در ذيل برخى از اين روايات بيان شده است كه مقصود از دعاى غريق، دعاى آينده: « يا أَللّه يا رَحْمانُ يا رَحيمُ... » است.


2.بحار الانوار، ج 3، ص 80؛ ج 36، ص 358؛ طرائف، ج 1، ص 177.


3.بحار الانوار، ج 51، ص 30، 157؛ ج 52، ص 23؛ اعلام الورى، ص 436، 439؛ الخرائج، ج 3، ص 1171؛ الصراط المستقيم، ج 2، ص 230، 231؛ كشف الغمّة، ج 2، ص 526؛ كفاية الاثر، ص 283؛ كمال الدين، ج 2، ص 378، 384، منتخب الانوار، ص 39.


4.بحار الانوار، ج 52، ص 148؛ ج 92، ص 326؛ اعلام الورى، ص 432؛ كمال الدين، ج 2، ص 351؛ منتخب الانوار، ص 80؛ مهج الدعوات، ص 332.



به گزارش جهان، دکتر محمد‌حسین رجبی(دوانی) کارشناس تاریخ اسلام در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد جایگاه مهدویت در روایات تاریخی گفت: در عالم تسنن به تواتر رسیده که اهل تسنن به فرمایش پیامبر(ص) معتقد هستند که مهدی در آخرالزمان قیام خواهد کرد و جهان را نجات خواهد داد، حتی اگر یک روز از عمر زمین باقی مانده باشد که خداوند آن روز را به قدری طولانی می‌کند تا مهدی موعود(عج) ظهور و جهان را پر از عدل و داد کند.



وی افزود: منتها تفاوت اعتقاد اکثریت اهل تسنن با شیعه در این است که آنها معتقدند که مهدی از اولاد امام حسین(ع) است و در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد و دنیا را نجات خواهد داد، اما شیعه معتقد است که حضرت مهدی(عج) فرزند امام حسن عسگری(ع) است که در سن پنج سالگی در پی شهادت پدر به غیبت صغری رفت و بعد از چند سال غیبت کبری آن حضرت آغاز شد که تاکنون ادامه دارد.



عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) در ادامه سخنانش بیان کرد: جالب است بدانیم برخی از اهل تسنن همانند شیعه اعتقاد دارند که مهدی موعود(عج) فرزند امام حسن عسگری(ع) است که در این ارتباط مرحوم پدرم استاد علی دوانی در کتاب «دانشمندان عامه و مهدی موعود(عج)» 123 نفر از دانشمندان اهل تسنن را که معتقدند مهدی موعود(عج) فرزند امام حسن عسگری(ع) بوده را با ذکر اسناد مربوطه معرفی کرد که این هم در نوع خود بحث جالب توجهی است.



وی اظهار داشت: بنابراین حتی کسانی که اعتقادات الهی هم ندارند در پی عدل هستند و می‌خواهند عدالت یکسان بر عالم بشریت حاکم شود، حتی نظام‌های مارکسیستی که معتقد بودند که انسان به کمون اولیه بر می‌گردد و همه در آن کمون یکسان هستند و از مواهب طبیعت یکسان برخوردار خواهند بود؛ در واقع همین اعتقاد به عدالت و منجی بود که به انحراف کشیده شده است و در قالب الحاد و جامعه اولیه کمونیستی خودش را جلوه‌گر کرد.



معاون پژوهشی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه امام حسین(ع) تأکید کرد: بنابراین نجات‌بخش جهان نه امری و اعتقادی مربوط به ادیان الهی و مکتب‌های فکری، بلکه یک امر فطری است که بشریت در پی آن است و با عقل سلیم به این نتیجه می‌رسد که جهان نمی‌تواند به حال خود رها شده باشد و تا ابد اقلیتی با ظلم و جور بخواهند بر اکثریت حاکمیت پیدا کنند و حق و حقوق آنها را پایمال کنند.



وی در مورد شرایط و زمانه ظهور آن حضرت بیان کرد: زمان ظهور حضرت حجت(عج) را فقط ذات اقدس الهی می‌داند و لا غیر، حتی از ظواهر روایات بر می‌آید که خود امام عصر(عج) زمان ظهور را نمی‌دانند. در روایات داریم هر کس که زمانی را برای ظهور تعیین کند دروغگو است. این امر فقط از اختیارات ذات اقدس الهی است، اما روایات فراوانی وجود دارد که بیان‌ کننده نشانه‌ های ظهور و در حقیقت رسیدن به آخرالزمان است که از آنها بر می‌آید.



وی افزود: برخی از نشانه‌های ظهور و ورود به آخرالزمان اتفاق افتاده و برخی هم در حال اتفاق افتادن است و برخی هم هنوز محقق نشده است، البته نمی‌دانیم که آخرالزمان چه محدوده‌ای دارد و این هم از مواردی است که در علم الهی مستتر است، اما آنچه مسلم است این است که آخرالزمان فرارسیده است. در روایات نشانه‌هایی داریم که اتفاق افتاده و برخی هم امروزه در جریان است.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:امام مهدی+امام زمان+غیبت+ظهور+قیام+آخرالزمان+سوریه+عراق+وهابیت, :: 18:4 :: توسط : عبدالمهدی

انسان دين‌دار عصر غيبت که دسترسي عادي به امام زمان(عج) ندارد، بر اساس درک عقلي و تهذيب اخلاق و انديشه به يقين والايي دست مي‌يابد و همواره


به گزارش جهان به نقل از ايسنا، به مناسبت ۱۵ شعبان ميلاد باسعادت حضرت مهدي (عج) نظر خوانندگان را به گوشه‌هايي از درياي بي‌كران معرفتي كه حضرت مهدي(عج) مسلمانان را از آن بهره‌مند كرده‌اند، جلب مي‌كند.


صاحب‌الزمان، مهدي موعود(عج) مي‌فرمايند؛


۱. نفع بردن از من در زمان غيبتم مانند نفع بردن از خورشيد هنگام پنهان شدنش در پشت ابرهاست و همانا من ايمني بخش اهل زمين هستم، همچنانکه ستارگان ايمني بخش اهل آسمانند. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۱)


۲. من ذخيره خدا در روي زمين و انتقام گيرنده از دشمنان او هستم. (تفسير نورالثقلين، ج ۲، ص ۳۹۲)


۳. ملعون است، ملعون است کسي که نماز مغربش را به تأخير بيندازد، تا زماني که ستارگان آسمان پديدار شوند. (بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۵)


۴. هيچ چيز مانند نماز بيني شيطان را به خاک نمي‌مالد، پس نماز بگزار و بيني شيطان را به خاک بمال. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۲)


۵. هر يک از پدرانم بيعت يکي از طاغوت‌هاي زمان به گردنشان بود، ولي من در حالي قيام خواهم کرد که بيعت هيچ طاغوتي به گردنم نباشد. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۱)


۶. من آخرين جانشين پيامبر هستم، و به وسيله من است که خداوند بلا را از خاندان و شيعيانم دور مي‌سازد. (بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰)


۷. هر کس در اجراي اوامر خداوند کوشا باشد، خدا نيز وي را در دستيابي به حاجتش ياري مي‌کند. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۳۱)


۸. سنت تخلف‌ناپذير خداوند بر اين است که حق را به فرجام برساند و باطل را نابود کند، و او بر آنچه بيان نمودم گواه است. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۹۳)


۹. براي زود فرارسيدن فرج (و ظهور ما) زياد دعا کنيد، که آن همان فرج و گشايش شماست. (کمال‌الدين للصدوق، ج ۲، ص ۴۸۵)


۱۰. اگر خواستار رشد و کمال معنوي باشي هدايت مي‌شوي، و اگر طلب کني مي‌يابي. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۳۹)


۱۱. ما در رعايت حال شما کوتاهي نمي‌کنيم و ياد شما را از خاطر نبرده‌ايم، که اگر جز اين بود گرفتاري‌ها به شما روي مي‌آورد و دشمنان شما را ريشه کن مي‌کردند. پس از خدا بترسيد و ما را پشتيباني کنيد. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۵)


۱۲. و اما در پيشامدها و مسايل جديد به راويان حديث ما مراجعه کنيد، زيرا که آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۱)


۱۳. اگر از خداوند (صاحب عزت و جلال) طلب آمرزش کني، خداوند تو را مي‌آمرزد. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۲۹)


۱۴. همانا خدايتعالي مردم را بيهوده نيافريده و بدون تکليف و جزا رهايشان نکرده است. (الغيبة للشيخ الطوسي، ص ۱۷۴)


۱۵. خداوندا! وعده‌اي را که به من داداه‌اي، برآورده کن و امر قيام مرا تمام فرما. قدم‌هايم را ثابت بدار و در سايه قيام من، جهان را پر از عدل و داد کن. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۳)


۱۶. شهادت مي‌دهم که معبودي جز خداي يکتا نيست و ملائکه آسمان و صاحبان علم نيز شهادت مي‌دهند، آن خدايي که به عدل و داد قيام مي‌کند، نيست خدايي جز او که مقتدر و حکيم مي‌باشد، و همانا دين نزد خدا اسلام است. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۶)


۱۷. ايمان خداوند عزوجل و بندگانش قرابت و خويشاوندي نيست، و هر کس که مرا انکار کند از من نيست. (الغيبة للشيخ الطوسي، ص ۱۷۶)


۱۸. شيعيان ما هنگامي به فرجام نيک و زيباي خداوند مي‌رسند که از گناهاني که نهي شده‌اند، احتراز نمايند. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷)


۱۹. کفايت در کارها و عنايت و سرپرستي در همه امور را تنها از خدايتعالي خواهانم. (بحارالأنوار، ج ۲۵، ص ۱۸۳)


۲۰. قلب‌هاي ما جايگاه مشيت الهي است، پس هرگاه او بخواهد ما هم مي‌خواهيم. (بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۵۱)


۲۱. اگر نبود که ما دوستار صلاح شما هستيم و به شما لطف و مرحمت داريم، همانا به شما توجه و التفات نمي‌کرديم. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۹)


۲۲. من مهدي هستم، منم قيام گر زمان، منم آنکه زمين را آکنده از عدل مي‌سازد، آنچنان که از ستم پر شده بود. (بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲)


۲۳. ستمکاران پنداشتند که حجت خدا نابود شدني است، در حالي که اگر به ما اجازه سخن گفتن داده مي‌شد، شک و ترديد از ميان برداشته مي‌شد. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۴)


۲۴. من صاحب حقم ... علامت ظهورم زياد شدن آشوب‌ها و فتنه‌هاست. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۲۰)


۲۵. علم و دانش ما به خبرهاي شما احاطه دارد و چيزي از اخبار شما بر ما پوشيده نمي‌ماند. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۵)


۲۶. دين از آن محمد(ص) و عدايت از آن علي اميرالمؤمنين(ع ) است، زيرا عدالت مال اوست و در نسل او مي‌ماند تا روز قيامت. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۶۰)


۲۷. کسي که نسبت به ما ظلم ورزد، از جمله ستمکاراني است که مشمول لعنت خدا است، چراکه خدا فرموده است: " آگاه باشيد که لعنت خدا بر ستمکاران است." (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۲)


۲۸. سجده شکر از لازم‌ترين و واجب‌ترين مستحبات است. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۶۱)


۲۹. هرگاه خداوند به ما اجازه دهند که سخن بگوييم، حق ظاهر خواهد شد و باطل سست و ضعيف شده و از ميان شما خواهد رفت. (بحارالأنوار، ج ۲۵، ص ۱۸۳)


۳۰. زمان ظهور و فرج ما با خداست، و تعيين کنندگان وقت ظهور، دروغگويانند. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۱)


۳۱. از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و کارها را به ما واگذاريد، برماست که شما را از سرچشمه سيراب برگردانيم، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود، در پي کشف آنچه از شما پوشيده شده نرويد و مقصد خود را با دوستي ما بر اساس راهي که روشن است به طرف ما قرار دهيد. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۹)


۳۲. ظهوري نيست مگر به اجازه خداوند متعال، و آن هم پس از زمان طولاني و قساوت دل‌ها و فراگير شدن زمين از جور و ستم. (الإحتجاج للطبرسي، ج ۲، ص ۴۷۸)


۳۳. آگاه باشيد به زودي کساني ادعاي مشاهده مرا خواهند کرد. آگاه باشيد هر کس قبل از "خروج سفياني" و شنيدن صداي آسماني، ادعاي مشاهده مرا کند دروغگو و افترا زننده است حرکت و نيرويي جز به خداي بزرگ نيست. (الإحتجاج للطبرسي، ج ۲، ص ۴۷۸)


۳۴. اگر شيعيان ما - که خداوند آن‌ها را به طاعت و بندگي خويش موفق بدارد - در وفاي به عهد و پيمان الهي اتحاد و اتفاق مي‌داشتند و عهد و پيمان را محترم مي‌شمردند، سعادت ديدار ما به تأخير نمي‌افتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل مي‌شدند. (الإحتجاج للطبرسي، ج ۲، ص ۴۹۹)


۳۵. فضيلت دعا و تسبيح بعد از نمازهاي واجب در مقايسه با دعا و تسبيح پس از نمازهاي مستحبي، مانند فضيلت واجبات بر مستحبات است. (الإحتجاج للطبرسي، ج ۲، ص ۴۸۷)


۳۶. سجده بر قبر جايز نيست. (الإحتجاج للطبرسي، ج ۲، ص ۴۹۰)


۳۷. وجود من براي اهل زمين سبب امان و آسايش است، همچنان که ستارگان سبب امان اهل آسمانند. (بحارالأنوار، ج ۷۸، ص۳۸۰)


۳۸. زمين خالي از محبت خدا نيست، يا آشکار است و يا نهان. (کمال‌الدين للصدوق، ج ۲، ص ۵۱۱)


۳۹. هرگاه علم و نشانه‌اي پنهان شود، علم ديگري آشکار گردد، و هر زمان که ستاره‌اي افول کند، ستاره‌اي ديگر طلوع نمايد. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۵)


۴۰. بار الها! توفيق بندگي و دوري از گناه و نيت پاک و شناخت حرام را به ما عطا فرما، و با هدايت و استقامت در راهت گراميمان بدار. (المصباح للکفعمي، ص ۲۸۱)


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 13 تير 1391برچسب:امام مهدی+امام زمان+غیبت+ظهور+قیام+آخرالزمان, :: 19:28 :: توسط : عبدالمهدی

به گزارش جهان به نقل از فارس در ادامه سلسله مباحث «مهدویت و انتظار» گفت‌و‌گوی مشروحی با حجت‌الاسلام والمسلیمن «مهدی یوسفیان» استاد مرکز تخصصی مهدویت و مؤلف کتاب‌های «امام مهدی در قرآن»، «طلوع خورشید»، «غیبت امام مهدی»، «رخداد ظهور» و «شرایط ظهور» انجام داده‌ایم که این هفته، بخش نخست آن تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود

شناخت موعود نقش مهمی در تنظیم زندگی افراد دارد

حجت‌الاسلام یوسفیان در ابتدای این گفت‌وگو بیان داشت: شناخت وجود مقدس امام زمان علیه السلام بسیار مهم و ارزشمند است؛ چرا که از یک سو معرفت صحیح امام بر هر فرد واجب بوده و نبود آن، مرگ جاهلیت را به دنبال دارد و از سوی دیگر شناخت بهترین موعود پیامبران و مصلح جهانی و آگاهی از زندگانی او، نقش مهم و تعیین کننده‌ای در زندگی افراد دارد و حرکت آنان را تنظیم می‌کند.

وی گفت: این شناخت دو جنبه دارد: اول؛ معرفت شخص آن بزرگوار که او کیست و زندگانی او به چه صورت است؟ و دوم؛ معرفت شخصیت ایشان که جایگاه آن حضرت در نظام هستی کجاست و چه آثاری بر آن مترتب است و ما چه وظایفی در قبال امام داریم؟

القاب حضرت ولی عصر (عج) و معانی آنها

یوسفیان ادامه داد: نام و کنیه امام زمان علیه السلام، همان نام و کنیه پیامبر اکرم است. امام صادق علیه السلام از قول پدران بزرگوار خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می‌کند: «المهدی من ولدی اسمه اسمی و کنیته کنیتی أشبه الناس بی خلقاً و خلقاً»؛ «مهدی از فرزندان من است، اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است، شبیه ترین مردم به من از جهت صورت و سیرت است».

وی گفت: برخی لقب‌های مشهور ایشان عبارت است از: مهدی، قائم، منتظَر، بقیة الله، صاحب الزمان، صاحب الامر و معروف‌ترین آنها «مهدی» است.

این کارشناس تخصصی مهدویت ادامه داد: هریک از این القاب، بیانگر پیام ویژه‌ای در مورد آن وجود مقدس است. آن بزرگوار را «مهدی» می‌گویند، زیرا هدایت شده‌ای است که مردم را به تمامی امور پنهان هدایت می‌نماید و «قائم» می‌نامند، چون برای حق و عدل قیام خواهد کرد. «منتظَر» نامیده‌اند؛ زیرا مؤمنان انتظار مَقدم او را دارند و «بقیة الله» خطاب می‌کنند چون که ذخیره خداوند است. «حجت» می‌نامند از آن رو که حجت و گواه خدا بر خلق است و «صاحب الزمان» می‌گویند، چرا که واسطه فیض خداوند و حلقه ارتباط مردم و خدا است و «صاحب الامر» می‌خوانند؛ زیرا امر ولایت در اختیار او و حاکمیت برای او است.

خصوصیات ظاهری امام زمان عجل الله تعالی فرجه

استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم گفت: در روایات، شمایل و اوصاف حضرت مهدی علیه‌السلام بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می‌کنم. ویژگی بارز در مورد آن بزرگوار، شباهت میان ایشان با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است. از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است: « (مهدی) شبیه‌ترین مردم به من است در اوصاف و قیافه‌اش و در گفتار و کردارش».

وی افزود: چهره آن حضرت، جوان و گندمگون، پیشانی‌اش بلند و تابنده، ابروانش هلالی و کشیده، چمشانش سیاه و درشت، بینی‌اش کشیده و زیبا، و دندان هایش برّاق و گشاده است.

وی ادامه داد: بر گونه راست ایشان خالی مشکین و در میانه شانه‌اش اثری ویژه همانند اثر نبوت دیده می‌شود. اندام آن بزرگوار متناسب و میانه است. صورت ایشان می‌درخشد: «وَجهُهُ یَضِیءُ کأنّهُ القَمَرُ لَیلَة البَدر»؛ «صورت او مانند ماه شب چهارده می‌درخشد».

وی گفت: امام مهدی علیه‌السلام دارای وجود معطّر و خوش بو است و هیبت و عظمت فوق العاده‌ای دارد و در عین حال به مردم نزدیک است: «شابُّ حَسنُ الوَجهِ، طَیبُ الرائِحة، هَیوب وَ مَعَ هَیبَتِهِ متقرِّب اِلی الناسِ»؛ «جوانی خوش سیما، خوش بو و دارای هیبت و عظمت بوده و به مردم نزدیک است».

یوسفیان یادآور شد: او اهل عبادت و شب زنده‌داری، زهد و ساده‌زیستی، صبر و بردباری، عدالت و نیکوکاری است. «بِاَبی من لیله یرعی النجوم ساجداً و راکعاً»؛ پدرم فدای کسی که شب‌ها در حال سجده و رکوع (طلوع و غروب) ستارگان را مراعات می‌کند.

وی گفت: لباس مهدی، جز پوشاکی درشت، خوراک او جز غذایی سخت (و بی خورش) نیست. «علیه کمال موسی و بهاء عیسی و صبر ایوب و...»؛ او دارای کمال موسی، شکوه عیسی و شکیبایی ایوب است.

نَسَب امام مهدی علیه‌السلام

حجت‌الاسلام یوسفیان گفت: پدر حضرت مهدی علیه‌السلام ، امام حسن عسکری علیه‌السلام یازدهمین امام معصوم و مادر بزرگوارش حضرت نرجس است.

وی گفت: مادر ایشان کنیزی بسیار پاک و وارسته بود که در خانه حکیمه خاتون، دختر امام جواد علیه‌السلام و عمّه امام حسن عسکری علیه‌السلام و تحت تربیت ایشان قرار داشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امام علی علیه‌السلام و صادقین علیهما‌السلام ایشان را بهترین کنیز خطاب کرده بودند. امام علی علیه‌السلام در مورد ایشان فرمود: «بِاَبی خیرة الاماء»؛ «پدرم به فدای کسی که پسر بهترین کنیزان است».

وی گفت: برای جناب نرجس خاتون، نام‌های دیگری نیز گفته شده است؛ مانند: ریحانه، سوسن، و صقیل.

وی افزود: طبق برخی اقوال ایشان «ملیکه» نوه قیصر روم و از جانب مادر از نسل شمعون وصی حضرت عیسی علیه‌السلام و اهل روم بود که به دست مسلمانان اسیر شد.

میلاد حضرت امام زمان علیه‌السلام

نویسنده و پژوهشگر مسائل مهدویت گفت: امام مهدی علیه‌السلام در سپیده دم جمعه، نیمه شعبان سال 255 هـ.ق (869 م) در شهر سامرا در عراق دیده به جهان گشود. البته در سال تولد ایشان اختلافی مطرح و سال 254 و 256 نیز گفته شده است که می‌تواند به علت پنهانی بودن تولّد ایشان باشد.

وی ادامه داد: ولادت آن حضرت نزد شیعه و برخی از اهل سنّت از مسلّمات تاریخ است. عده‌ای از پژوهشگران در کتاب‌های خود، به نام برخی از علمای عامّه که ولادت حضرت را پذیرفته‌اند اشاره کرده‌اند.

دوران زندگی حضرت مهدی علیه‌السلام

یوسفیان گفت: زندگی حضرت مهدی علیه‌السلام به سه دوره تقسیم شده است: اولین دوره، دوره اختفا است. این دوره از زمان ولادت شروع شد و تا شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام ادامه یافت. این دوره پنج سال بود و کودکی آن حضرت را شامل می‌شد.

وی گفت: دوران غیبت، دومین دوره زندگی امام است. این دوره از زمان شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام شروع شده و تا زمان ظهور ادامه دارد. این دوره خود به دو مرحله تقسیم می‌شود: مرحله اول، غیبت صغری است: این دوره زمانی محدود، از سال 260 هـ.ق تا 329 (حدود هفتاد سال) را شامل می‌شود.

یوسفیان گفت: این دوران، نقش مهم و تعیین کننده‌ای برای ورود شیعیان به مرحله غیبت کبری داشت. ویژگی بارز این دوره وجود چهار سفیر و نایب خاص بود: عثمان بن سعید عَمری، محمد بن عثمان بن سعید عمری، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری. اینان نقش رابطه بین مردم و امام را ایفا می‌کردند.

وی گفت: مرحله دوم غیبت کبری است؛ با رحلت علی بن محمد سمری، دوران غیبت کبری یا غیبت تامه شروع شد. در این دوره دیگر فردی به عنوان نایب خاص به عنوان رابط ویژه میان مردم و امام علیه‌السلام، وجود ندارد.

امام زمان در آخرین توقیع خود به نائب چهارم چه نوشت؟

حجت‌الاسلام یوسفیان گفت: امام زمان علیه‌السلام در آخرین توقیع خود به نایب چهارم فرمود: «ای علی بن محمد سمری! خداوند اجر برادرانت را در عزای تو عظیم گرداند که تو، ظرف شش روز آینده خواهی مرد. پس خود را برای مرگ مهیّا کن و به احدی وصیت مکن که پس از وفات تو، قائم مقام تو شود که دومین غیبت (غیبت تامه) واقع گردیده است».

نیابت از امام زمان همانند غیبت دو مرحله دارد

حجت الاسلام یوسفیان گفت: همان گونه که غیبت دو مرحله‌ای بود، نیابت نیز دو مرحله دارد: نیابت خاص برای غیبت صغری و نیابت عام برای غیبت کبری. در «نیابت خاص»، چهار تن با اسم و رسمِ مشخص، از طرف امام معیّن شده و از سوی نایب قبل به مردم معرفی شدند. در «نیابت عام» براساس یک ضابطه کلی و معین از سوی امامان، نایب عام مشخص شده و مردم باید به او رجوع کنند.

وی ادامه داد: البته مقام نیابت از طرف امام علیه‌السلام به واجد شرایط تفویض می‌شوند؛ نه این که مردم بخواهند مقام نیابت را به کسی واگذار کنند.

توقیع امام زمان درباره نیابت عامه در زمان غیبت کبری

استاد مرکز تخصصی مهدویت گفت: شیخ صدوق، شیخ طوسی، و طبرسی توقیعی از امام زمان علیه‌السلام نقل کرده‌اند. «و امّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علکیم و انا حجة الله علیهم»؛ (در حوادث و رخدادهایی که واقع می‌شود، به روایت کنندگان حدیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنانم).

وی تأکید کرد: سرپرستی امور مردم در زمان غیبت کبری، از طرف امام زمان علیه‌السلام در دست «ولی فقیه» قرار گرفته است. منصب «فتوا» و «قضاوت» از پیش به وسیله ائمه برای فقها قرار داده شده بود؛ ولی رسمیت مرجعیت و زعامت فقهای اسلام، از این تاریخ پدید آمد و تا زمان ظهور ادامه دارد.

استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم گفت: امام شؤون و وظایفی دارد که به همه آنها ـ جز آنچه با غیبت ناسازگار است ـ به بهترین وجه اقدام می‌کند. خود آن حضرت می‌فرماید: «الانتفاع بی فی غیبتی فکالانتقاع بالشمس اذا غیّبتها عن الابصار السحابُ»؛ «بهره بردن از من در عصر غیبتم، مانند بهره بردن از آفتاب است، هنگامی که ابرها او را از چشم‌ها می‌پوشانند».

مراد از غیبت امام زمان چیست؟

وی ادامه داد: باید دانست که مراد از غیبت «امام غایب»، ظاهر نبودن ایشان است، نه حاضر نبودن، امام مهدی علیه‌السلام با قیام، ظهور می‌کند، نه این که حضور پیدا کند. حضرت در میان مردم حاضر و بر کارها ناظر است و در موارد لازم، فریادرسی و عنایت می‌کند.

وی افزود: آن بزرگوار در توقعیی به شیخ مفید می‌فرماید: «فانا نحیط علماً بِاَنبائکم و لایعزب عنا شیء من اخبارکم» ؛ «ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نیست».

یوسفیان گفت: و در قسمتی دیگر از این توقیع آمده است: «اِنّا غیرمهملین لمراعاتکم و لاناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم اللأول واصطلمکم الاعداء»؛ «ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم؛ اگر جز این بود، دشواری‌ها و مصیبت‌ها بر شما فرود می‌آمد و دشمنان، شما را ریشه کن می‌کردند».

دوران غیبت میدان آزمایش است

نویسنده و پژوهشگر مسائل مهدویت گفت: امام صادق علیه‌السلام فرمود: «صاحب هذا الامرِ یَتَرَددُ بینهُمَ و یمشِی فِی اَسواقِهِم وَیَطَاُ فُرشَهُم وُ لایَعرِفُونَهُ»؛ «صاحب این امر (قیام و حکومت الهی) در میان آنها تردّد دارد و در بازارهایشان راه می‌رود و بر فرش هایشان گام می‌نهد؛ ولی او را نمی‌شناسد».

وی یادآور شد: دوران غیبت، میدان بزرگ‌ترین آزمایش و غربال انسان‌ها است و ایمان و عمل مؤمنان به بوته امتحان و سنجش گذاشته می‌شود تا چه کسی موفق و سربلند شود.

حجت‌الاسلام یوسفیان در پایان بخش نخست گفت‌وگوی خود با فارس اظهار داشت: سومین دوره زندگی حضرت، دوران ظهور است: این دوره به اذن خدا، با پایان غیبت کبری شروع می‌شود و آن حضرت با خروج و قیامشان، حاکمیت الهی خود را بر جهان برقرار می‌کند و آن را از عدل و داد آکنده می‌سازد.


ارسال شده در تاریخ : شنبه 19 خرداد 1391برچسب:امام مهدی+امام زمان+غیبت+ظهور+قیام, :: 23:58 :: توسط : عبدالمهدی

به گزارش جهان، به طور کلی صدقه آثاری دارد، یکی اینکه صدقه نمایشگر صداقت ایمان مومن است که با انجام آن نشان می دهد تا چه حد در وادی ایمان و خداپرستی صادق است و از این طریق رفع نیازمندیهای مومن می گردد و سبب پیدایش رفاه عمومی می گردد و همچنین صدقه یکی از عوامل سازندگی انسان نیز هست چنانکه قرآن می فرماید:

ای رسول ما، تو از مومنان صدقات را دریافت کن تا بدان صدقات نفس آنها را پاک و پاکیزه سازی. مومن صدقه را باید برای خود یا برای فایده و غرضی که در نظر دارد بدهد و یا برای حفظ نفس خود و یا محبوب و عزیزی که بسیار نزد او گرامی است دهد و چه محبوبی بالاتر از امام زمان (عج) که اصلاح بسیاری از امور دینی و آخرتمان متوقف به وجود و سلامتی آن حضرت است و این مطلب به دلیل عقل و نقل ثابت است که هیچ شخصی عزیزتر و گرامی تر نیست و نباید باشد مگر وجود مقدس امام زمان (عج) بلکه امام باید محبوبتر از شخص خودمان باشد و اگر چنین اعتقادی نداشته باشیم در ایمان و معرفتمان نسبت به آن حضرت ضعف و خللی وجود دارد.

سیدبن طاووس رحمه الله به ما سفارش کرده و می فرماید:

ابتدا برای حضرت مهدی(عج) صدقه بده قبل از اینکه برای خود و عزیزانت صدقه بدهی. باید توجه داشت که آن حضرت هیچ نیازی به صدقه دادن ما ندارد بلکه از شئون بندگی و ادای بعضی از حقوق بزرگ آن حضرت است و خود یک نوع اظهار محبت و دوستی به آن حضرت است و این عمل راه و سببی است برای جلب رضای پروردگار و حلول قرب به خداوند در قضای حوایج و دفع بلا از آثار صدقه به انفاق کنندگان آن می رسد مخصوصاً اگر انفاق برای اظهار محبت و دعا برای وجود مقدس امام زمان (ع) باشد.

سیدابن طاووس می نویسد: ایامی که در مدرسه علمیه بعثت سکونت داشتم طلبه ای که نزد من موثق بود راجع به صدقه برای وجود نازنین امام زمان (ارواحنا فداه) می گفت:

شبی از حرم حضرت رضا(علیه السلام) به طرف مدرسه می آمدم در آن شب بسیار برای امام زمان (عج) دعا کرده و در فراقش اشک ریختم در وقت برگشتن از حرم به بازار سرشور رسیدم که فقیری جلوی مرا گرفت و از من چیزی خواست هر چه دست در جیب لباسهایم کردم چیزی پیدا نکردم مگر یک پنج ریالی آن را با آنکه کم بود با شرمندگی به آن فقیر دادم و نیت کردم که این صدقه برای حفظ وجود مقدس امام زمانم باشد.

ابوالوفاء شیرازی از حضرت رسول (ص) نقل می کند که فرمود: هرگاه درمانده و گرفتار شدی و به نهایت شدت رسیدی پس استغاثه کن به حجت (ارواحنا فداه) او ترا درمی یابد و نجات می دهد و او فریادرس و پناه است از برای هر کس که به او استغاثه کند پس بگو: یا مولای یا صاحب الزمان انا مستغیث بک فردای آن شب هنگامی که برای حضور در درس به بازار سرشور رسیدم یکی از کسبه ها که قبلاً مرا می شناخت تا چشمش به من افتاد مرا با صدای بلند صدا زد، وقتی که نزد او رفتم گفت: دیشب چه عملی را انجام دادم؟!

گفتم مگر چه شده است: گفت: دیشب در عالم رویا دیدم حضرت بقیه الله (ارواحنا فداه) سوار بر اسب سفیدرنگی هستند و وارد بازار سرشور شدند و جمعیتی در پشت سر آن حضرت در حرکت بودند که فرمودند: آمده ام جزای احسان فلان طلبه را بدهم (واسم تو را بردند)

و همچنین سیدبن طاووس، رحمه الله در ضمن دعاییکه برای صدقه دادن در وقت صفر است می فرماید: خدایا! این (صدقه) از آن و برای تو است و صدقه ای برای سلامتی مولایمان م ح م د – عجل الله تعالی فرجه – می باشد، و بر او درود بفرست آن هنگام که در سفر است و در تمام حرکتها و استراحتهایش، در تمامی اوقات شب و روزش و صدقه ای است برای هرچه که متعلق به اوست.

یاد و توجه به امام زمان (عج) فریاد رس درماندگان

سیدبن طاووس رحمه الله – معتقد بوده که مومن در هنگام روی آوردن شرایط و بلایا و امراض و هوسها و بالاخص در موقع روی آوردن شبهات و فتنه های باید به آن حضرت پناه برد و استمداد و کمک خواست که اوست الکهف الحصین و غیاث المضطرالمستکین.


یعنی پناهگاهی است که حصین دارد و حفظ می کند از خطرات و هر کس که مضطر شده و به مسکنت دچار گردیده اوست فریادرس درمانده و بیچاره ها.

و اوست مفزع العباد فی الواحیه الفاد: یعنی در گرفتاریهای سخت محل پناه و مفزع بندگان خداوند است لذا یکی از القاب شریف آن حضرت غوث است یعنی فریادرس.

ابوالوفاء شیرازی از حضرت رسول (ص) نقل می کند که فرمود: هرگاه درمانده و گرفتار شدی و به نهایت شدت رسیدی پس استغاثه کن به حجت (ارواحنا فداه) او ترا درمی یابد و نجات می دهد و او فریادرس و پناه است از برای هر کس که به او استغاثه کند پس بگو:

یا مولای یا صاحب الزمان انا مستغیث بک

لذا نقل شده که هرگاه مضطر شدی و راه را گم کردی آن حضرت را به این نام یاد کن.

چنانکه ابوبصیر از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: هرگاه گم شدی در راه، پس ندا کن یا بگو یا صالح، و یا اباصالح ارشدونا الی الطریق رحمکم الله. عبید بن حسین زرندی که راوی خبر است از علی بن ابی حمزه می گوید: این بلا به ما رسیده یعنی راه گم کردیم، به بعضی از کسانی که با ما بودند امر نمودیم به اینکه از ما دور شوند و این نام را ندا کنند پس دور شدند و ندا کردند آنگاه نزد ما برگشتند و خبر دادند که صدایی را شنیدند که می فرماید: راه طرف راست است و یا گفت: سمت چپ است، پس ما به آن طرف که فرموده بود رفتیم و راه را پیدا کردیم.

و همچنین علامه مجلسی رحمه الله می فرماید: میراسحاق استرآبادی رحمه الله در بیابان گم می شود و از زندگی مایوس می گردد به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه متوسل می شود و آن غوث العظیم، و ولی عصر و زمان را می خواند تا اینکه مورد لطف و مرحمت آن حضرت واقع می گردد و نجات پیدا می کند. به این جهت بین مردم معروف می شود.

علامه مجلسی رحمه الله می فرماید: پدرم برایم نقل کرد که: در زمان ما مرد شریف و نیکوکاری بود که چهل حج پیاده رفته بود و در میان مردم مشهور و معروف بود که طی الارض دارد.

اتفاقاً در سالی به اصفهان آمد و بر ما وارد شد روزی از او پرسیدم: این طی الارض که در حق شما می گویند آیا صحت دارد یا آنکه واقعیت ندارد.

جواب داد: واقعیت ندارد و علت آن این است که: در یکی از سالها با کاروانی به مکه رفتم تا آنکه در جایی رسیدیم که از آن مکان تا به شهر مکه هفت منزل مسافت بود اتفاقاً من به خاطر کاری که داشتم از حجاج عقب افتادم و قافله از نظر من دور شد من تنها ماندم و راه را هم گم کردم حیران و سرگردان و هراسان در میان بیابان ماندم و چون برای پیدا کردن راه بسیار به اطراف دویدم تشنگی بر من غلبه کرد.

با اینکه امیدی به زنده ماندن نداشتم با صدای بلند به حالت استغاثه فریاد زدم: یا اباصالح ادرکنی و اغثنی یعنی یا اباصالح یا صاحب الزمان مرا دریاب و به فریادم برس. ناگهان از دامنه بیابان سواری نمایان شد بعد از زمان کوتاهی نزد من آمد.

دیدم جوانی است خوشرو و گندمگون خوش لباس بر شتری سوار است و ظرفی پر از آب در دست دارد، به او سلام کردم او هم جواب مرا داد و فرمود: تشنه هستی؟

عرض کردم آری.

ظرف آب را به دستم دادند و من از آن آب آشامیدم.

سپس فرمود: می خواستی به قافله برسی؟

عرض کردم آری!

سپس مرا در ردیف خود سوار بر شتر کردند و به سمت مکه متوجه شدند. من عادت داشتم که هر روز حرز یمانی را بخوانم و چون خود را در آسایش و آسودگی دیدم و وحشت از من دور شد شروع به خواندن حرز یمانی كردم.

آن بزرگوار در بعضی از فقرات از من غلط می گرفتند و می فرمود: این چنین نیست که می خوانی بلکه چنین بخوان.

اندک زمانی گذشت به صورت من نگاه کردند و فرمودند:

این مکان را می شناسی؟

خوب که تامل کردم خود را در ابطح دیدم.

فرمودند: فرود آی

چون پیاده شدم از نظرم غایب شد.

دانستم که او مولای من صاحب الزمان (ارواحنا فداه) بود.

از مفارقت آن جناب دلتنگ شدم و از نشناختن حضرتش در زمان ملاقات تاسف خوردم. هفت روز از این واقعه گذشت تا حجاج رسیدند و مرا در مکه دیدند بعد از اینکه از زنده بودنم مایوس شده بودند.

لذا حضورم را در مکه مستند به طی الارض کردند از این جهت است که مشهور به طی الارض شده ام.

علامه مجلسی می فرماید: پدرم (علامه مجلسی اول) گفت:

من حرز یمانی را در نزد وی خوانده و تصحیح نمودم و درخصوص آن به من اجازه داد.

برگرفته از كتاب امام زمان (عج) و سید ابن طاووس: نوشته سید جعفر رفیعی.
 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف+صاحب الزمان+مهدی+امتحان+صدقه+توسل, :: 12:46 :: توسط : عبدالمهدی

به گزارش جهان به نقل از آنا، یک سایت شیعه(شیعه آنلاین) برای اجرای حکم ارتداد «شاهین نجفی» خواننده هتاک ایرانی‌تبار مقیم آلمان، مبلغ "۱۰۰ هزار دلار" جایزه تعیین کرد.

براساس این گزارش، این مبلغ توسط یک بانی خیر از یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تأمین شده است.

شاهین نجفی خواننده ایرانی مقیم آلمان است که اخیرا آهنگی به شدت توهین آمیز به امام هادی علیه السلام روانه بازار کرد و این اقدام به شدت خشم عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را بر انگیخته و قلبشان را به درد آورده است.

در پی انتشار این آهنگ توهین آمیز، حضرت آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی از مراجع عظام تقلید شیعه، با صدور فتوایی حکم جسارت کنندگان به امام هادی (ع) را "ارتداد"اعلام کردند.

در عین حال حضرت آیت الله مکارم شیرازی از دیگر مراجع برجسته تشیع نیز در پاسخ به استفتائی در مورد توهین به ائمه و به ویژه امام هادی علیه السلام، حکم این اقدام را "ارتداد" اعلام کردند.


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:استفتاء+مکارم+شیرازی+صافی+گلپایگانی+مرتد+ارتداد+امام زمان+امام هادی, :: 18:34 :: توسط : عبدالمهدی

به دنبال گستاخی و هتاکی یک خواننده به ساحت مقدس امام هادی(ع) و امام عصر(عج)، اعتراض های گسترده ای در فضای مجازی و اجتماعی علیه این اقدام شنیع و وهابی‌پسند صورت گرفت و درخواست های متعددی به دفاتر مراجع تقلید برای صدور حکم ارتداد وی ارسال شد.

به گزارش جهان، حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به یک استفتا در این باره، هرگونه اهانت به ائمه (ع) را موجب ارتداد دانست.

متن این استفتا و پاسخ آن بدین شرح است:

بسمه تعالی

محضر مبارک مرجع تقلید جهان تشیع
حضرت آیت الله مکارم شیرازی (دامت برکاته)
با سلام و احترام؛

نظر به اینکه اخیراً فردی به نام شاهین نجفی که از خوانندگان موسیقی در خارج از کشور می باشد در قالب متن شعر و ارائه تصویری موهون به ساحت مقدس حضرت بقیه الله (روحی فداه) و امام علی النقی الهادی (علیه السلام) و گنبد مقدس حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) اهانت نموده و در جهت ترویج این اهانت فایل صوتی و تصویری آن را در پربیننده ترین سایت های اطلاع رسانی قرار داده اند.

تصویر و اصل فایل اهانت آمیز مذکور به پیوست ارسال می گردد.

خواهشمند است تکلیف شرعی شیعیان و دوست داران اهل بیت (علیهم السلام) را در این خصوص بیان فرمایید.

بسمه تعالی

هرگونه اهانت به مقام شامخ امامان معصوم (علیهم السلام) و توهین آشکار به آنها اگر توسط فرد مسلمانی صورت گیرد موجب ارتداد است و اگر توسط غیر مسلمانی باشد داخل در عنوان سابّ النبی(صلی الله علیه وآله) می باشد.

همیشه موفق باشید
ناصر مکارم شیرازی

گفتنی است، بر اساس ماده 513 قانون مجازات اسلامي "هركس به مقدسات اسلام و يا هريك از انبياءعظام يا ائمه طاهرين (ع) يا حضرت صديقه طاهره (س) اهانت نمايد، اگر مشمول حكم سب النبي باشد اعدام مي شود و درغير اين صورت به حبس از يك تا پنج سال محكوم خواهد شد."

آیت‌الله صافی گلپایگانی: این ها مرتدند

پیش از این هم، آیت‌الله صافی گلپایگانی، از مراجع عظام تقلید در پاسخ به استفتائی که در پایگاه اطلاع رسانی وی منتشر شده، جسارت کنندگان به امام هادی(ع) را 'مرتد' خواند.

این مرجع تقلید در پاسخ به این استفتاء که "مدتی است عده ای اجیر شده که عمدتاْ از ضد انقلاب خارج از کشور می باشند، در فضای اینترنت؛ سایت ها و وبلاگ های خود به راحتی به امام مظلوم شیعیان حضرت امام هادی(ع) اهانت و جسارت می کنند ( طراحی جوک، کاریکاتور، فحاشی، دروغ بستن و ...) حکم این افراد چیست؟"، فرمودند: چنانچه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشد مرتدند . والله اعلم


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:استفتاء+مکارم+شیرازی+صافی+گلپایگانی+مرتد+ارتداد+امام زمان+امام هادی, :: 19:50 :: توسط : عبدالمهدی

منتظرم، منتظر روی تو

ای همه جان بسته ابروی تو

کاش در این جمعه دلگیرتر

باد شود قاصدک بوی تو

ای همه عالم به فدایش شود

غمزه آن سلسله موی تو

رخ بنما تا که دو عالم شود

باز معطر ز ختن بوی تو

عاشق یک لحظه نگاه توام

کاش بیاید خبرم سوی تو

ای دو جهان بسته گیسوی تو

منتظر یک نگه از سوی تو

تا که نثارت سر و جانها کنند

مست ز جنبیدن ابروی تو



به گزارش شبستان، آیا مى توان گفت فرشتگان و جنّیان هم در انتظار بسر مى برند؟

گرچه ما به روایاتى که دلالت بر منتظر بودن تمامى جنّیان و فرشتگان بکند برخورد نکردیم اما اخبار و احادیث بسیارى بیانگر منتظر بودن گروهى از فرشتگان و اجنّه هستند.

۱ - أبان بن تغلب مى گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود:

«.. آن گاه که او(حضرت قائم عج) پرچم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را به اهتزاز درآورد سیزده هزار و سیزده فرشته که سالها منتظر ظهورش بوده أند به زیر پرچمش گرد مى آیند (و آماده نبرد مى شوند) همان فرشتگانى که با نوح پیامبر در کشتى، با ابراهیم خلیل در آتش و با عیسى هنگام عروج به آسمان همراه بودند».(۱)

۲ - امام باقر(علیه السلام) مى فرمایند:

«فرشتگانى که در جنگ بدر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) یارى دادند، هنوز به آسمان بازنگشته اند (منتظر ظهور حضرت اند) تا اینکه حضرت صاحب الامر را یارى رسانند و مقدارشان ۵ هزار فرشته مى باشد».(۲)

۳ - محمد بن مسلم مى گوید:

«از امام صادق(علیه السلام) درباره ى میراث علم و اندازه ى آن پرسیدم، حضرت در پاسخ فرمود: خداوند دو شهر یکى در شرق زمین و دیگرى در غرب آن دارد، در آن دو شهر، گروهى سکونت دارند که نه ابلیس را مى شناسند و نه از آفرینش او آگاهى دارند، هر چند مدت یک بار با آنان دیدار مى کنم، آنان درباره ى مسائل مورد نیاز و چگونگى دعا از ما مى پرسند و ما به آنان مى آموزیم، هم چنین آنان درباره ى زمان ظهور حضرت قائم مى پرسند... گروهى از آنان از روزى که به انتظار حضرت قائم بوده اند هرگز سلاح خود را بر زمین نگذاشته اند و وضع آنان همین گونه بوده است، آنان از خداوند مى خواهند که صاحب الامر را به آنان بنمایاند».(۳)

۴ - امام على(علیه السلام) مى فرمایند:

«... خداوند، حضرت مهدى(عج) را با فرشتگان جن و شیعیان مخلص یارى مى کند».(۴)

با توجه به این روایات مى توان بیان داشت که هم فرشتگان و هم برخى از جنّیان و هم موجودات ناشناخته دیگرى در انتظار و چشم به راه آمدن آن منجى عالم هستند.

آیا زمین و پرندگان و حیوانات هم در انتظار ظهور حضرت هستند؟

بر اساس روایات گوناگون زمین، پرندگان، حیوانات درّنده و ماهیان دریاها هم در انتظار آمدن و ظهور حضرت حجت هستند.

رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

«همه اهل آسمان و زمین، پرندگان، حیوانات درنده و ماهیان دریا از ظهور حضرت مهدى(عج) شاد و خرسند مى شوند».(۵)

آرى زمین هم منتظر ظهور قائم(عج) است تا تمام برکاتش را بیرون بریزد.

أمیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:

«زمین بشاشت خود را به سبب عدل ظاهر کند و آسمان باران خود را ببارد و درخت میوه خود را افزون دهد و زمین گیاه خود را برآورد و براى اهل زمین خود را زینت کند و وحوش ایمن باشند تا اینکه در همه اطراف زمین مانند چارپایان چرا کنند. زمین گنج هاى خود را ظاهر کند، پس قایم(عج) به مردم بگوید: بخورید، گوارا باشد شما را به سبب آنچه در ایام گذشته کردید از عملها، پس مسلمانان اهل دین حق اند.» .(۶)

پی نوشتها :

۱- صدوق، کمال الدین تمام النعمه ، ج ۲، ص ۶۷۲.

۲- حر عاملى، اثبات الهداه، قم ، ج ۳، ص ۵۴۹.

۳- حر عاملى، اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۲۳.

۴- حسینى، حصینى، الهدایه الکبرى ، ۱۴۰۶ هـ ق، ص ۳۱.

۵- و. ک، یوسف بن یحیى مقدسى سلمى شافعى، عقد الدرر فى اخبار المنتظر، ص ۱۴۹ و ۸۴، عالم الفکر، قاهره ; ر ک، جلال الدین سیوطى، در المنثور، بیروت، دار الامر، ج ۶، ص ۵۰.

۶- محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۸۵ - ۸۶، ب ۲۹، ح ۸۶.


اسماعیل دانش- مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه/جهان نیوز




 

امام زمان(عج) در نامه اي فرموده اند: «وَ اکثِروُا الدُّعاءَ بتعجيلِ الفَرَجِ فإنَّ ذلکَ فَرَجُکُم؛ براي تعجيل فرج بسيار دعا کنيد، زيرا مايه ي فرج شماست»(1). اين فرج مي تواند دو معنا داشته باشد:
1. وقتي دعا مي کنيم امام ظهور کند، طبيعي است که ظهور ايشان باعث گشايش امر شيعيان و آسايش ما مي شود و مشکلات ما حل خواهد شد. پس فرج باعث فرج ما نيز مي شود.
2. دعا براي ظهور ايشان باعث جلب توجهات امام به ما مي شود و آن حضرت در حق ما دعا مي کند و مشکلات ما با توجه امام حل مي شود. بنابراين، دعا براي ظهور، باعث گشايش کارها مي شود، هرچند خود ظهور، اتفاق نيفتد. همچنين دعا کردن، روح اميد را در انسان زنده نگه مي دارد. و اميد داشتن، خود موجب گشايش است، زيرا نااميدي باعث به بن بست رسيدن است.
پي نوشت :
1. کمال الدين، ص485، باب توقيعات، ج4.
منبع:نشريه قدر ،شماره 21.
 


 

 

حیدر کرار ما، پادشه لا فتی

رخ بنما تا که ما، جمله به میدان شویم

ای همه اسرار دوست،هرچه بخواهی نکوست

نیم اشارت به ما، یکسره قربان شویم

ای خم ابروی یار، وی خلف شهریار

دست دعا بر سماء، درصف یاران شویم

این دل ما در عذاب، واین سر ما در رکاب

گوشه چشمی به ما، یار ضعیفان شویم

ای شه محبوب ما،منتظر خوب ما

اذن جهاد از شما، سوی حریفان شویم 

سلسله انبیاء،ای قمر اوصیاء

چشم عنایت نما، ما ز شهیدان شویم

وسیعلموا الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

 

 



سؤال: آيا ممكن است اين بلاهاى وارده از باب عقوبت و كيفر گناهان نباشد بلكه به جهت ترفيع درجات و از باب « أَلْبَلآءُ لِلْوِلاءِ.» (بلا، براى دوستى است.) باشد؟
جواب آیت‌الله بهجت: براى اهل ولاء مطلب روشن است، هرچه بيشتر مبتلا گردند، يقينشان زيادتر مى‌شود.

ميثم بر سرِ دار بود هر آن و هر لحظه اطمينان و ايمانش بيشتر مى‌شد زيرا به او خبر داده بودند.
در هر حال، از سوى حضرت امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ زياد سفارش شده و اصرار شده كه در اين زمانه و زمينه، دعاى فرج بسيار خوانده شود./جهان نیوز


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:آیت الله قاضی+آیت الله بهجت+علامه+علامه طباطبایی+عرفان+عارف+امام زمان+فرج, :: 13:42 :: توسط : عبدالمهدی

درميانه راه قديم جمكران باغي داشت و منزل بسيار ساده و محقري در ميان آن. با اينكه سوادي نداشت، ولي با امام زمان (عج) ارتباطي قوي و سر وسري داشت. از آذربايجان شوروي، راهي قم گشته بود. دلش را با امام زمانش به سايه سار حرم كريمه اهل بيت عليهم السلام و همسايگي مسجد مقدس جمكران آورده بود. در همان آذربايجان كه به شغل شيرفروشي اشتغال داشت، مورد عنايت قطب عالم امكان واقع گشته بود. روزي صاحب منصبي، ليوان شيري را مي طلبد و به ناگاه خشمگين مي شود و اسلحه را به روي او مي كشد تا او را هدف قرار دهد. او فريادي از ته دل مي كشد و مي گويد: « يا صاحب الزمان!» در همان حال، دست آن افسر روسي از كار مي افتد و فلج مي شود. او بسيار اهل كتمان اسرار و تشرفات خويش بود، و فقط گاهي براي برخي از خواص چيزهايي را مي گفت 1.
به گواهي تني چند از اساتيد اخلاق و عرفان حوزه علميه قم، باغ و منزل آن بزرگوار، محل آمد و رفت آقا امام زمان (ع) بوده است. آن بزرگوار براي يكي از اساتيد اخلاق حوزه تعريف كرده بود كه روزي در باغ مشغول كار بودم كه ناگاه ديدم حضرت مولا تشريف‌آوردند. به خدمتش شتافتم و به همراه آن حضرت در زير سايه درختي نشستيم. چند دقيقه اي گفت و گو كرديم... حضرت فرمودند: « خسته هستم. مي خواهم اندكي استراحت كنم. » و آن گاه حضرت سر مبارك خويش را بر پاي من گذاشتند و اندكي خوابيدند و ... يكي از ارادتمندان آن جناب نقل مي كرد: « آن بزرگوار يك بار به مسجدي در قم اشاره كرد و فرمود: همينك امام زمان (ع) تشريف آوردند و مسجد را افتتاح كردند. 1»

1 ر.ك: حسيني، در كوچه عشق، ص 57ـ52.

2 همان منبع



گزينش و انتخاب اصحاب از سوى آن حضرت، امرى اعتبارى و قراردادى نيست تا سؤال شود كه آيا هم اكنون برگزيده شده اند يا بعداً برگزيده خواهند شد، بلكه اين مسئله، بر اساس آن چه از روايات اسلامى استفاده مى شود، به دو گونه است. به تعبير واضح تر، اصحاب امام زمان (علیه السلام) دو دسته اند:
دسته ى نخست، افرادى هستند كه قبل از ظهور ايشان، زندگى مى كرده اند و از دنيا رفته اند و هنگام ظهور حضرتش، به اذن الهى، زنده مى شوند و رجعت خواهند كرد. به عنوان نمونه، مى توان از سلمان فارسى و ابودجانه انصارى و مقداد و مالك اشتر نخعى نام برد.[1]
دسته ى دوم، افرادى هستند كه در زمان ظهور زندگى مى كنند و در كوران حوادث، آبديده مى شوند و امتحان خود را پس مى دهند و مراحل كمال را طى مى كنند و شايستگى لازم را براى يارى آن حضرت در خود ايجاد مى كنند. در روايات اسلامى، نام بعضى از افراد و سرزمين هايى كه اين افراد از آن جا به يارى امام زمان (علیه السلام) برخواهند خواست، ذكر شده است. از كشور ايران، نام شهرهايى مانند قم، خراسان، طالقان، شهر رى، در روايات ذكر شده است. نيز نقل شده است كه از شيراز، سه نفر به نام حفضل و يعقوب و على، و از اصفهان، چهار نفر به نام موسى و على و عبدالله و غلفان، به يارى حضرتش برمى خيزند.[2]
البته، ذكر نام افراد يا سرزمين هايى كه محلّ تولّد و زندگى برخى ياران آن حضرت است، مربوط به علم ازلى خداوند متعال است كه از لسان معصومان(عليهم السلام) بيان شده است. اين موضوع، منافاتى با اختيار و انتخاب آن افراد در كسب كمالات كه به سبب آن، شايستگى حضور در ركاب آن حضرت را پيدا مى كنند، ندارد. در حقيقت، اين نوع علم، مانند ساير موارد علم ازلى خداوند متعال در مورد همه ى حوادث و پيشامدها، از ازل تا ابد خواهد بود.
پی نوشتها:
[1]. نجم الدين طبسى، چشم اندازى از حكومت مهدى (علیه السلام) ، ص 101 ـ 127.
[2]. همان.
منبع: امام مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1384).


1 ـ «احمد حنبل» از ائمّه چهارگانه اهل سنّت در كتاب «مسند» خود از «ابوسعيد خدري» نقل مي‏كند كه پيغمبر اكرم (ص) فرمود «لاتَقُوم السّاعَةُ حَتّي تَمْتلاٌ الاَرْضَ ظُلْماً وَ عُدْواناً، قال ثُمَّ يَخْرُجُ رَجُل مِنْ عِتْرَتي اَوْ مِنْ اَهلِ بَيْتي يَمْلاُها قسْطاً وَعَدْلاً كما مُلِئَتْ ظُلماً وَ عُدواناً» [قيامت بر پا نمي‏شود تا آن زماني كه زمين پر از ظلم و ستم گردد، سپس مردي از عترت يا اهل بيت من قيام مي‏كند و زمين را پر از قسط و عدل مي‏سازد آن گونه كه ظلم و ستم ان را پر كرده بود]. (مستدرك احمد 3/36).
3 ـ ترمذي محدّت معروف به سند صحيح (طبق تصريح منصور علي ناصف در التّاج) از عبدالله از پيغمبر اكرم (ص) نقل مي‏كند كه فرمود
«لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيا اِلاّ يَوْمٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذلِكَ الْيَوْمَ حَتّي يَبْعَثَ رَجُلاً منّي اَوْ مِنْ اَهْلِ بَيْتي يَواطِيءُ اِسْمُهُ اِسْمي وَ اِسْمُ اَبِيهِ اِسْمَ اَبي يَمْلاُ الاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً» [اگر باقي نماند از عمر دنيا مگر يك روز ، خداوند آن يك روز را چنان طولاني مي‏كند كه مبعوث كند مردي را از من يا از اهل بيت من (ترديد از راوي روايت است و مفهوم و محتوا يكي است) كه اسم او اسم من ، و اسم پدرش، اسم پدر من است زمين را پر از عدل و داد مي‏كند آن گونه كه از ظلم و ستم پر شده است]. (التّاج 5/343).
3 ـ حاكم نيشابوري در مستدرك، حديث مشروحتري در اين زمينه از ابوسعيد خدري از پيامبر اكرم (ص) نقل مي‏كند كه فرمود
«يَنْزِلُ بِاُمَّتي في آخِرِ الزّمانِ بَلاءُ شَديد مِنْ سُلْطانِهِمْ ، لَمْ يُسْمَعُ بَلاءُ اَشَدُّ مِنْهُ ، حَتّي تَضيقَ عَنْهُمُ الاَرْضُ الرَّحْبَهُ ، وَ حَتّي يَمْلاُ الاَرْضَ جَوْراً وَ ظُلْماً ، لايَجِدُ الْمُؤْمِنُ مَلْجَاً يَلْتَجِاُ اِلَيْه مِنَ الظُّلْمِ فَيَبْعَثُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ رَجُلاً مِنْ عِتْرَتي، فَيَمْلَأ الاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً كَما مُلِئِتْ ظُلْماً وَ جَوْراً ، يَرْضي عَنْهُ ساكِنُ السَّماءِ و ساكن الاَرض، لاتدخَّر، الارض من بذرها شيئاً الا اَخْرجتَهُ، وَ لا السَّماءٌ مِنْ قَطْرِها شَيْئاً اِلاّ صَبَّهُ اللهُ عَلَيْهِمْ مِدْراراً »
[در آخر زمان بلاي شديدي بر امّت من از سوي سلطان آنها وارد مي‏شود ، بلايي كه شديدتر از آن شنيده نشده ! تا آنجا كه زمين وسيع و گسترده بر آنها تنگ مي‏شود ، و تا آنجا كه زمين پر از جور و ظلم مي‏گردد، و مؤمن پناهنگاهي براي پناه جستن به آن از ظلم نمي‏يابد در اين هنگام خداوند متعال مردي از عترتم را مبعوث مي‏كند كه زمين را پر از عدل و داد كند ، آن گونه كه از ظلم و ستم پر شده بود ، ساكنان آسمان (فرشتگان) از او خشنود مي‏شوند ، و همچنين ساكنان زمين ، زمين تمام بذرهاي خود را بيرون مي‏فرستد و بارور مي‏شود ، و آسمان تمام دانه‏هاي باران را بر آنها فرو مي‏بارد (و همه جا را سيراب و پر بركت مي‏كند)]. (المستدرك علي الصحيحين 4/465)
حاكم بعد از ذكر حديث مي‏گويد اين حديث صحيح است هر چند «بخاري» و «مسلم» آن را در كتاب خود نياورده‏اند.
و اين گونه احاديث از راويان مختلف ، در منابع مشهور ، فراوان است و نشان مي‏دهد كه سرانجام حكومت جهاني به دست با كفايت مهدي (ع) برپا مي‏شود، و همه جا پر از عدل و داد مي‏گردد و مضمون آية فوق «انَّ الاَرّضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحُونَ» تحقق مي‏يابد.
 



مطابق روايات اول كسى كه با حضرت مهدى عليه السلام بيعت مى كند جبرئيل است .
ابان بن تغلب از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمود:((همانا اول كسى كه با قائم عليه السلام بيعت مى كند جبرئيل است ...)).
طبرسى از ابى عبدالله عليه السلام نقل كرده كه در حديثى فرمود:((... پس خداوند عزوجل جبرئيل را مى فرستد تا نزد او آمده و سؤال كند ، به او مى گويد: به چه چيزى دعوت مى كنى ؟ قائم او را از ماهيت دعوت خبر مى دهد. جبرئيل مى گويد پس من اول كسى هستم كه با تو بيعت مى كنم . آن گاه مى گويد كف دستت را بده و آن را بر دست خود مسح مى كند ...)). (1)
در اينكه بيعت جبرئيل به چه معنا است دو احتمال وجود دارد:
1- معناى رمزى : به اين معنا كه مقصود از آن تاءييد الهى براى حضرت است ، زيرا جبرئيل بزرگترين نماينده الهى است . ولى اين معنا در صورتى صحيح است كه حمل بر معناى صريح و ظاهر آن ممكن نباشد در حالى كه چنين نيست .
2- معناى رايج : به اين معنا كه مقصود به بيعت همان معناى رايج آن است كه مردم با خليفه و ديگران انجام مى دهند. و فايده آن دو چيز است :
الف : توجه مردم به لزوم بيعت با حضرت .
ب : تاءييد حركت و قيام امام زمان عليه السلام .
پی نوشت:
1- احتجاج ، ص 431.
منبع : موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران




از برنامه ها و اقدام هاى امام مهدى عليه السلام پديد آوردن رفاه اقتصادى در سطح كل جامعه بشرى است . بخش عظيم و مهمى از مسائل عقب ماندگى و وابستگى و كمبود مواد غذايى به دو عامل بستگى دارد كه با يكديگر ارتباط دارند:
1- نظام اقتصادى استعمارگر حاكم بر جهان .
2- نظام سياسى حاكم بر جامعه كه همواره به زيان ملت هاى خود گام بر مى دارند.
در رستاخيز ظهور حضرت مهدى عليه السلام اين بندها و دام ها از سر راه برداشته مى شود و عوامل سلطه بر فكر و فرهنگ و اقتصاد و سياست جهانى و كشورها نابود مى گردد.
احاديث درباره رفاه اقتصادى دوران ظهور بسيار است و شايد از جمله مسائلى باشد كه بيشترين تاكيد بر آن شده است ، و شايد پس از اصل عدالت دومين موضوعى باشد كه در آن دوران در جامعه پديد مى آيد. و اين دو با يكديگر پيوندى ناگسستنى دارند؛ زيرا كه اجراى عدالت براى از ميان بردن روابط ظالمانه و غاصبانه آكل و ماكول است تا اقويا حق ضعيفان را نخورند و آنان را محروم نسازند. بنابراين ، رفاه اقتصادى براى همه با اجراى اصل عدالت اجتماعى و بر پايى قسط قرآنى امكان پذير است ، بلكه رفاه و بى نيازى از ميوه هاى درخت تناور عدل است و امام با تحقق بخشيدن به اصول دادگرى و عدالت اجتماعى همگان را به زندگى درست و سازمان يافته مى رساند.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:ان قائمنا اذا قام اشرقت الارض بنور ربها ، ... و يطلب الرجل منكم من يصله بماله و ياخذ من زكاته لا يوجد احد يقبل منه ذلك . استغنى الناس بما رزقهم الله من فضله(1) ؛((هنگام رستاخيز قائم ما ، زمين با نور خدايى بدرخشد و شما به جست و جوى اشخاصى بر مى آييد كه مال يا زكات بگيرند ، و كسى را نمى يابيد كه از شما قبول كند و مردمان همه به فضل الهى بى نياز مى گردند.))
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:((امت من در زمان مهدى عليه السلام به نعمت هايى دست يابند كه پيش از آن و در هيچ دوره اى دست نيافته بودند. در آن روزگار آسمان باران فراوان دهد و زمين روييدنى را در دل خود نگاه ندارد)). (2)
در حديثى ديگر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:((... خداوند براى قائم عليه السلام گنج ها و معادن زمين را آشكار مى سازد ...)). (3)
امام باقر عليه السلام فرمود:... تطوى له الارض ... فلا يبقى فى الارض خراب الا قد عمر ...(4) ؛((... زمين براى قائم ما در هم پيچيده مى شود و ... در زمين جاى ناآبادى باقى نمى ماند ...)).
همچنين امام باقر عليه السلام فرمود:و تظهر له الكنوز ...(5) ؛((... براى قائم ما گنج ها آشكار مى گردد ...)).
پی نوشتها:
1- بحارالانوار ، ج 52 ، ص 337.
2- بحارالانوار ، ج 51 ، ص 82.
3- اعلام الورى ، ص 413.
4- كمال الدين ، ج 1 ص 331.
5- كمال الدين ، ج 1 ، ص 331.
منبع : موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران




از آنجا كه هدف خلقت انسان رسيدن به تكاملى است كه لايق آن است و عصر ظهور زمينه مساعدى براى رشد انسان براى رسيدن به كمال است ، لذا بشريت بعد از اجتماع شرايط تكامل در عصر ظهور استحقاق درجه اى جديد و عالى به جهت تطبيق عدل كامل در روى زمين را پيدا مى كند ، جز آنكه اين شرايط و قابليت ها هنگامى به بار مى نشيند و اثر مطلوب خود را مى گذارد كه بشر در عصر ظهور مدت كافى زندگى كند تا در سايه حكومت عدل گستر الهى به نهايت كمال انسانى برسد ، و با عمرى كوتاه هرگز به طور طبيعى نمى تواند كمال خود را به بار بنشاند دليل اين مطلب اين است كه :
اولا : هدف از خلقت بشر تنها تحقق و تشكيل حكومت عالمى نيست تا با وجود آن ولو در بره اى از زمان مقصود حاصل شده باشد ، بلكه هدف مهم و اعلى از تشكيل اين نوع حكومت پياده شدن عبوديت به معناى وسيع و گسترده آن در تمام شوونات جامعه است كه اين به نوبه خود اقتضاى عمرى طولانى براى شر در عصر ظهور را دارد.
ثانيا : بعيد به نظر مى رسد كه زمان نتيجه گيرى كوتاه تر از زمان مقدمات آن باشد. مى دانيم كه چه زمان هاى طولانى بشر خود را آماده روز موعود كرده و به انتظار آن به سر مى برد ، مدت زمانى كه مى توان به درازاى عمر بشريت به حساب آورد و چه فداكارى ها كه براى تحقق اين هدف به كار رفته است ، حال مى توان طى اين همه مقدمات طولانى را به جهت رسيدن به مدتى كوتاه در نتيجه گيرى دانست ؟
منبع : موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران



در پاسخ سؤال فوق مى توان چند جواب را ذكر كرد:
1- حضرت مهدى عليه السلام وارث شرعى طرح كاملى است كه پيامبر اسلام در اين امت بر جاى گذارده است و او آخرين وصى از اوصياى پيامبر آخرالزمان صلى الله عليه و آله است .
2- حضرت مسيح پيامبر امتى ديگر غير از امت اسلامى است . امتى كه دينش نسخ شده و وظيفه مردم تا روز قيامت متابعت از دين اسلام و پيامبر جديد و اوصياى اوست .
منبع : موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران


سلام آقا جان. سرتون سلامت. آقا جان این جمعه هم داره می گذره ولی نتونستیم چشمامون رو رکاب قدماتون کنیم. مولا جان ، شرمنده ایم. آخه چجوری دعا کنیم که بتونه فرج شما رو سریع برسونه. مولا جان ، این دفعه خودتون رو از خدا می خوایم. می دونیم که فرج و گشایش امورما هم همراشه، ولی به خدا قسم فقط خودتون رو از خدا می خوایم. آقا جان ، دلتنگ شمائیم، فریاد تو گلومونه ولی نمی تونیم فریاد بزنیم، بغض راه گلومونو بسته. مولا جان ، من بمیرم برای اون دردایی که تو سینه داری، همه ظلمی رو می بینید ولی با دل پر خون راضی هستید به رضای خدا. آقا جان ما رو هم جزء سربازاتون راه می دین؟

مولا جان بارها ما رو سفارش کردین به دعا ولی دست ما بسته، به جز دعا در سطح خودمون کاری از دستمون بر نمی آد.

امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء

آقا جان پس که می آی؟ آقاجان هیچ وقت درد دوری هیچ عزیزی به جز شما اینقدر بر ما سخت نگذشته. آقاجان بی یاوریم... مولا جان ما رو بحق مظلومه این ماه بپذیر

چاره ما ساز که بی یاوریم

گر تو برانی به که رو آوریم....

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم



ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

کز دست بخواهد شد پایان شکیبایی



 

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست

در صراط المستقیم ای دل کسی گمراه نیست


ارسال شده در تاریخ : جمعه 25 فروردين 1391برچسب:امام علی علیه السلام+علی+اهل بیت+صراط مستقیم+صراط+مستقیم, :: 13:45 :: توسط : عبدالمهدی

سلام به همگی دوستای خوب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.

امروز جمعه است. بیاین علاقمونو به آقامون با هدیه صد صلوات برای ظهورشون به ایشون نشون بدیم. آقا منتظر دعای ما هستند. یا مهدی

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم



پایگاه صالحات – از بیانات مرحوم آیت الله بهجت (قدس سره)Bahjat-2

همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آن ها دارد که برای تعجیل فرج او دعا کنند!

زمانی مرحوم شیخ ابراهیم حایری در مسجد کوفه معتکف بود، حضرت غایب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف را در خواب دید،

حضرت به او فرمود: این ها که در این جا معتکفند، از خوبان و صلحا هستند، ولی هر کدام حاجتی دارد: مال، عیال، خانه، قضای دین، رفع کسالت و مرض و ... ولی هیچ کس به فکر من نیست و برای ظهور و فرج من به طور جدی دعا نمی کند!

گویا حضرت علیه السلام از ما می خواهد که اعتکاف و توسل و دعایمان برای خصوص فرج و ظهور آن حضرت واقع شود، ولی ما به او خطاب می کنیم که: «عالم ز دست رفت، تو پا در رکاب کن.» و یا این که می گوییم: «ای یوسف زهرا، بیا.» غافل از این که او هم از خدا می خواهد که بیاید. مگر آمدن او به دست اوست که از او می خواهیم از زندان بیرون بیاید؟! بلکه همه باید از خدا بخواهیم تا اذن دهد او ظهور نماید. خود او هم منتظر امر خدا و الهامات خدا است، تا ظهور کند و خود را معرفی کند، و از غریبی و درماندگی نجات یابد؛ زیرا گرفتاری او، گرفتاری همه بشر، و نجات و فرج او، نجات همه و فرج برای همه است.

آری، او هزار سال است که زندانی است، لذا هر کس که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطه فیض، یعنی فرج خود آن حضرت را از خدا بخواهد.

هر دقیقه ای که می گذرد جایگزین و عوض ندارد، از دست رفته و گذشته است و دیگر برنمی گردد. ای کاش اگر خانه و درِ خانه را نمی دانیم، کوچه را می دانستیم!

حاج محمدعلی فشندی رحمة اللّه علیه هنگام تشرّف به محضر حضرت صاحب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف عرض می کند: مردم دعای توسل می خوانند و در انتظار شما هستند و شما را می خواهند، و دوستان شما ناراحتند.

حضرت می فرماید: «دوستان ما ناراحت نیستند!»

ای کاش می نشستیم و درباره این که حضرت غایب علیه السلام چه وقت ظهور می کند، باهم گفت و گو می کردیم، تا حداقل از منتظرین فرج باشیم. اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود. چرا ما حداقل مانند نصاری که در مواقع تحیر با انجیل ارتباط دارند، با آن حضرت ارتباط برقرار نمی کنیم؟!

 

در فکر آن باشیم که با حضرت غایب علیه السلام رابطه داشته باشیم

یکی از امور مهم بلکه از اهم امور این است که بدانیم چه کار کنیم تا مثل کسانی از علما و متشرعه و صلحای تابع علما باشیم که فرج شخصی و ارتباط خاص با حضرت ولی عصر عجل اللّه تعالی فرجه الشریف داشته اند، و محتاج نبوده اند که در امور خودشان یا غیر خودشان فی الجمله عدل عمومی را خواستار باشند. از قبیل نواب اربعه و علمای معاصر آن ها که مقامات و کراماتی داشته اند که ما نداریم، به طوری که نمی توانیم بگوییم مثل آن ها هستیم. باید مجالسی تشکیل دهیم و با رفقا و اصدقا بنشینیم و مذاکره کنیم که به چه راهی می شود به آن حضرت رسید و با آن حضرت رابطه داشت؛ زیرا بلاکلام هر فیضی به ما می رسد - چه خصوصی و چه عمومی و چه داخلی و یا خارجی، و چه جسمانی و چه روحانی - فقط از ناحیه همان یک فیض است و توجه به همه ائمه علیهم السلام هم به او راجع می شود؛ لذا شخصی به حضرت رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله توسل نمود و حضرت رسول صلی اللّه علیه وآله او را به فلان امام و فلان امام و در آخر به امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف حواله داد.

 

منبع:

1- پایگاه حوزه به نقل از هفته نامه افق حوزه (به صاحب امتیازی مرکز مدیریت حوزه علمیه قم): ویژه نامه اولین سالگرد ارتحال آیت الله بهجت (قدس سره)

2- سایت آیت الله بهجت (ره)



نجات حجاجي كه در بيان راه گم كرده بودند

 

 

 

 

از مرحوم شيخ اسماعيل نمازي كه در مشهد ساكن بوده اند، قصه اي معروف است كه جمعي از اهالي مشهد آن را از ايشان نقل نموده اند.
در يكي از سالها كه جمعي از اهالي مشهد را من به عنوان حمله دار به زيارت بيت ا… الحرام
مي بردم و در آن زمان از راه نجف اشرف از بيابان بي آب و علف و پر از شن مي رفتيم كه جاده آسفالته و يا حتي جاده اي كه شن ريزي شده باشد نبود و فقط عده اي راه بلد مي توانستند از علائم مخصوص راه را پيدا كنند و حتماً بايد آب و بنزين كافي همراه داشته باشند تا در راه نمانند. ما از نظر آب و بنزين وضعمان مرتب بود، حتي دو نفر راننده داشتيم. مسافرين نان و غذاي كافي برداشته بودند و ما راه خود را پيش گرفته بوديم و مي رفتيم.
دنباله در ادامه مطلب...



 ادامه مطلب...


 

emam-1 پایگاه صالحات - حجةالاسلام مهدوي :
خدا رحمت كند شهيد عراقي و يكي از شخصيتهاي سياسي خوب امروز كه متأسفانه نمي توانيم اسم ببريم ، ميگويند وقتي امام در ابتداي نهضت اولين اعلاميه سياسي خود را داد ، (خوب ما در حد فهم خودمان درك ميكرديم ، نمي دانستيم روح خدا كجا را دارد ميزند) گفتيم خوب مردم ايران در فقر و بدبختي و استكبار اين طاغوت هستند و امام مي خواهد اين ايران را به آرامش و رفاه برساند .
گفت با شهيد عراقي بعد از اولين غرشي كه امام كرد ، رفتيم خدمت امام ، شهيد عراقي با همان خلوصي كه داشت گفت حاج آقا واقعاً خيلي خوب مي شد اگر اين چيزي كه شما ميگوييد اتفاق بيافتد . وضع مردم ايران خيلي خوب ميشود .
امام با بي اعتنايي فرمود بله وضع مردم هم خوب ميشود ، ولي ما مأمور به انجام چنين كاري نيستيم .
آقاي عراقي هم آدم سمج ، گفت آقا چي گفتيد ؟
امام فرمود ما براي مأموريت ديگري آمديم ، وضع مردم هم در حاشيه خوب ميشود .
آقاي عراقي گفت براي چه مأموريتي آمده ايد ؟
امام فرمود براي سه مأموريت :
اول سرنگون كردن حكومت پهلوي – دوم استقرار نظام جمهوري اسلامي – سوم ، دادن پرچم حكومت اسلامي به دست صاحب اصلي اش .
حوادث روزگار و فاصله زماني از حافظه ما برد ، رفتيم داخل مبارزات و خيلي ها كشته شدند و انقلاب پيروز شد . شهيد عراقي هم با زبان روزه توسط سيد مهدي هاشمي كه داخل باند آقاي منتظري بود ، نيز به شهادت رسيد ، ما به يكباره ديديم دو تا از وعده هاي امام محقق شد .
يك وقتي در جمع بعضي از مسئولين نظام از جمله حضرت آيت الله ري شهري ، گفتم شهيد عراقي و بنده شاهد چنين حرفي از امام بوديم . حالا دو مورد آن اتفاق افتاده ، سومين آن يعني چي ؟
بحث شد كه با دست امام ميرسد به دست صاحب اصلي ، يا شخص ديگري ؟
يكي از همان جمع كه حالا اسم نمي برم و شما مي شناسيد و آدم بزرگواري است ، گفت من ميروم و از امام مي پرسم . بعد رفتند و اينقدر از امام اصرار كردند كه آقاي عراقي همچنين چيزي از شما شنيده ، آيا درست است ؟
امام فرمودند بله درست است .
گفتند دو تا از آنها محقق شده سومي چي ؟
امام گفتند سومي هم خدا انشاءالله مي خواهد و ميشود .( خيلي امام پرهيز داشت )
اصرار كردم گفتم شما هستيد كه اين پرچم را به دست صاحبش مي دهيد ؟ يا شخص ديگر ؟ بعد از اصرار من ،
امام فرمودند : نه من نيستم . بعد از من كسي خواهد آمد كه پرچم را به دست صاحب اصلي اش خواهد داد .
حالا ما داريم اين مطلب را الان مي شنويم ، ولي اين آقاياني كه بعضي هايشان اين همه آتش مي سوزانند ، آن زمان داغ داغ تنوري اين مطالب را شنيده اند ، نمي دانند .
نمي دانند كه علامه اميني صاحب الغدير مي فرمايد : الخميني ، ذخيرة الله في الارض .


يكي از كساني كه خدمت حضرت امام زمان ارواحنافداه شرفياب شده مقدس اردبيلي (ره) است.يكي از شاگردان خاص مقدس اردبيلي ميگويد: يكي از شبها در صحن مطهر امير مؤمنان علي عليه السّلام در حالي كه شب از نيمه گذشته بود، خسته از مطالعات علمي قدم ميزدم. ناگهان در آن فضاي نوراني، شيخ جليل القدري را ديدم كه به سوي حرم حضرت اميرالمؤمنين روان است. در حالي كه تمام درهاي حرم مطهر قفل بود.با كنجكاوي او را تعقيب كردم. ديدم او چون به در حرم نزديك شد، قفلها باز و در حرم گشوده شد.او به هر دري كه دست مي گذاشت باز مي شد،تا اينكه با كمال وقار و سنگيني كنار حرم مطهر حضرت اميرمؤمنان ايستاد وسلام كرد ومن جواب سلام او را شنيدم، سپس با همان صاحب صدا شروع به صحبت كرد.هنوز از آن گفتگو چيزي نگذشته بود، كه آن مرد خارج شد.من نيز او را تعقيب كردم تا اينكه از شهر بيرون رفت و به سوي مسجد كوفه سرازير شد. من از روي كنجكاوي او را دنبال كردم تا به مسجد رسيد و داخل محراب شد،سپس با كسي به گفتگو نشست.سخنانش كه به اتمام رسيد از مسجد خارج وبه سوي شهر سرازيز شد.نزديك دروازه نجف كه رسيد تازه سپيده صبح دميده بود و خفتگان آرام آرام سر از بستر بر مي داشتند وآماده نيايش صبحگاهي مي شدند.ناگهان در طول راه عطسه اي به من دست داد كه نتوانستم جلوي آن را بگيرم. آن مرد متوجه من شد و برگشت، چون به چهره اش نگريستم ديدم استادم مقدس اردبيلي است.پس از سلام و اظهار ادب، به استادم عرض كردم كه من از لحظه‏‏ ورود به حرم امير مؤمنان تاكنون همراه شما بودم،لطفاً بفرمائيد كه در حرم مطهر ودر محراب مسجد كوفه با چه كسي سخن مي گفتيد؟مقدس اردبيلي (ره) ابتدا از من قول گرفت كه اين راز را تا زماني كه ايشان در قيد حيات است فاش نكنم، سپس مقدس اردبيلي فرمود:فرزندم ؛ گاهي حل مسائل براي من دشوار مي شود و از حل آن عاجز مي شوم، خدمت علي بن ابيطالب علیهما السلام شرفياب شده و جواب آن را مي گيرم امّا شب گذشته حضرت اميرمؤمنان عليه السّلام مرا به سوي حضرت صاحب الامر(عج) راهنمايي كرد و فرمود: مقدس اردبيلي فرزندم مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در مسجد كوفه است، نزد او برو و مسائلت را از او فراگير.من به امر آن حضرت داخلي مسجد كوفه شدم و از حضرت سؤال كردم.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:تشرف+امام زمان+صاحب الزمان+علامه+بحرالعلوم+مقدس اردبیلی+حضرت مهدی, :: 20:3 :: توسط : عبدالمهدی

اين ولي خدا ميگفت كه در عرفات ديدم وجود نازنين امام عصر ارواحنا فداه به مقام معظم رهبري با اسم دعا ميكرد .

 

 

پایگاه صالحات - حجة الاسلام صديقي :

قضييه آقا بعد از حضرت امام خدا شاهده از جزء كرامتهاست. اگر در زمان امام ، آقا به عنوان ولي امر مطرح بود زده بودندش .

آقاي طبا طبائي ميگويد اين آيات ولايت را در سوره مائده ، خدا جا سازي كرده بود .كه اگر اين گونه جا سازي نشده بود مورد هجمه اهل سقيفه قرار مي گرفت.

امام ايشان را تحت پوشش قرار داد ، انگشت هدايتش را هم به سوي او گرفت كه اين براي ولايت مناسب است ، هم تصريح فرمودند كه ايشان مي تواند اين كار را بكند ، هم بعنوان اسلام شناس ، مثل آفتاب مي درخشي ، اين تعبيراتي را كه فقط در مورد ايشان بود . عملأ هم الله أعلم حيث يجعل رسالته .

من همين قدر به شما بگويم ، خدا گواه است بنده از يك ولي خدائي خودم كرامت ديدم . ايشان به من گفتند

دنباله در ادامه مطلب...



 ادامه مطلب...


پایگاه صالحات- فرزند ارشد استاد اخلاق و عرفان امام خمینی: و بدانید که ایران مورد توجه و نظر ولی الله الاعظم امام زمان (عج) میباشد و می رسد روزی که تمام غرب و شرق به واسطه رشد و تکاملی که ایران پیدا می کند محتاج مردم ایران می گردند.

 

عارف بزرگ مرحوم حضرت آیت الله شیخ محمد شاه آبادی (ره)ImageHandler، فرزند ارشد استاد اخلاق و عرفان امام خمینی، که در 17 دیماه 1390 دارفانی را وداع گفت، در اظهار نظری پیرامون اوضاع ایران و جهان فرموده اند:

واقعیت این است که در مقابل توطئه های خارجی و داخلی ایران شکست نخواهد خورد و دلیل آن طبق روایات و ادله این است که در ایران نفوسی عالی زندگی می کنند که وجودشان سرشار از معرفت و محبت و اطاعت از خداوند و ولایت پیامبر و خاندان او صلوات الله علیهم می باشد و محبت و ولایت این خاندان همان چیزی است که سبب مصونیت در مقابل توطئه ها می گردد. هر چند در داخل و خارج هستند کسانی که به خاطر عدم محبت و اطاعت از ایشان مورد غضب پیامبر و خاندان ایشان علیهم السلام می باشند ولی وجود حتی یک نفر که واقعا عارف و محب و مطیع باشد می تواند مانع شکست کشور گردد.

 

در روایات داریم که زکریا ابن آدم به خدمت امام رضا علیه السلام از بدی بعضی مردم قم شکایت کرد و درخواست کناره گیری از مردم را داشت. ولی امام به ایشان فرمودند در قم بمان که ما اهل قم را به واسطه تو می پذیریم. یعنی تو سبب امان شهر و مردم آن و همچنین سبب پذیرفتن آن ها هستی.

 

خداوند در قرآن می فرمایند «وَمَا كَانَ اللَّـهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّـهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ».

دو چیز سبب امان مردم و مسؤولین است هر چند گنهکار باشند. یکی بودن ولایتِ حقه مهدویه و توجهِ امام زمان علیه السلام به ایران و دیگری استغفار کردن انسان ها. و بدانید که ایران مورد توجه و نظر ولی الله الاعظم امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف می باشد و می رسد روزی که تمام غرب و شرق به واسطه رشد و تکاملی که ایران پیدا می کند محتاج مردم ایران می گردند.

حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «اگر علم در ثریا باشد گروهی از مردم فارس به آن دست پیدا می کنند». این تحولات علمی در ایران منشأ توجه همه کشورها به ما گردیده و نهضت اسلامی پیروز خواهد شد انشالله. "

 

منبع: سایت بی باک نیوز

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:آیت الله شاه آبادی+امام خمینی+عرفان+اخلاق+ایران, :: 14:16 :: توسط : عبدالمهدی

پایگاه صالحات - سخنان آیت الله احدی :

Image_00001

مطلبي را به شما عرض ميكنم شايد نشنيده باشيد .جناب آقاي صديقي شب فاطميه روي منبر در بيت ايشان ( بيت رهبري ) كه آقاي رييس جمهور نشسته بود،آقاي هاشمي بود ، سران مملكتي بودند ، قوه قضاييه ، همه بودند.آقاي صديقي روي منبر اين مطلب را گفت و آن را نتوانست تمام كند .همين كه خواست تمام كند فرياد گريه جمعيت و حضار بلند شد .

ديدند اين جمعيت بسوي آقا دارند حمله ميكنند كه به عنوان تبرك به ايشان دست بزنند .آقا را بردند و ديگر نتوانستند جمعيت را اداره كنند .

وآن مطلب اين بود :

 

دنباله در ادامه مطلب...



 ادامه مطلب...


حضرت مهدى(عليه‏السلام ) فرمودند:
وَ أنَا أعُوذُ بِاللّه‏ِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاء، وَمِنَ الضَّلالَةِ بَعْدَ الهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الْأعْمالِ، وَ مُرْدياتِ الْفِتَنِ فَإنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: الم أحَسِبَ النّاسُ أنْ يُتْرَكُوا أنْ يَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا يُفْتَنُون؛
به خدا پناه مى‏برم از كورى بعد از روشنايى و روشن بينى و از گمراهى بعد از هدايت، و از چيزهايى كه موجب نابودى اعمال مى‏شود و به او پناه مى‏برم از آزمايشهاى هلاك كننده. زيرا خداوند متعال فرمايد: آيا مردم تصور مى‏كنند همين كه گفتند ايمان آورديم رها مى‏شوند و مورد آزمايش قرار نمى‏گيرند؟
[بحارالانوار، ج 53 ص 190.]


ارسال شده در تاریخ : جمعه 18 فروردين 1391برچسب:امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف+صاحب الزمان+مهدی+امتحان, :: 16:59 :: توسط : عبدالمهدی

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
بیانات مهم رهبر معظم انقلاب درباره ارزیابی از وضع کنونی و پيشرفت های ملت ایران/ مذاکره با امریکا آیاتاکنون به سوره"حمد"اینگونه نگاه کرده‌اید؟ خاطره‌ حاج سعید که بغض رهبر انقلاب را درآورد شکل گیری فضای جنگی بین چین و ژاپن روسیه برای جنگ آماده می شود شهیدی که جنت را به او نشان دادند گره گشایی از مردم، قبرمان را روشن می کند راه نجات گریه‌کردن برای امام‌حسین علیه السلام چه ثوابی دارد؟ ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در عرفات و روضه حضرت عباس علیه السلام ده داستان کوتاه از زندگی جوادالائمه علیهم السلام اجمعین نظر درس‌آموز رهبر انقلاب درباره دختران بدحجاب چراغ سبز به دولت تركيه برای حمله به سوریه
نويسندگان